شمارهٔ ۸۶۴
تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه هم
چون گهر مستغنی است از فکر آب و دانه هم
شیشه های طاق این غمخانه دلهای پر است
شکوه ها زین دور دارد با لب پیمانه هم
صدمه های دل تپیدن نه همین رنگم شکست
رخنه ها افکند در دیوارهای خانه هم
کرم شب تابیست چون گردد به گرد عارضش
شمع بزم یار گاهی، می شود پروانه هم
گریهٔ مستی نه تنها غم زدای سینه است
صیقل دلهاست جویا قهقه مستانه هم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه هم
چون گهر مستغنی است از فکر آب و دانه هم
هوش مصنوعی: عشق مانند جامی است که دل را مستانه کرده و انسان را دیوانه میکند. شبیه به جواهر، چنین فردی دیگر نیازی به فکر کردن دربارهٔ مسائل مادی و خوراک ندارد.
شیشه های طاق این غمخانه دلهای پر است
شکوه ها زین دور دارد با لب پیمانه هم
هوش مصنوعی: دلهای پر از غم، مثل شیشههای این خانه هستند و شکایتها و نالههای ما، با نوشیدنی در لیوان به این دور میرسد.
صدمه های دل تپیدن نه همین رنگم شکست
رخنه ها افکند در دیوارهای خانه هم
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از تپشهای دل، فراتر از رنگ و ظواهر است. آسیبهایی که در عمق وجود من ایجاد شده، در دیوارهای زندگیام نیز نفوذ کرده است.
کرم شب تابیست چون گردد به گرد عارضش
شمع بزم یار گاهی، می شود پروانه هم
هوش مصنوعی: کرم شب تاب، زمانی که به دور صورت محبوب بچرخد، همچون شمع در مهمانی او میشود و گاهی اوقات هم به پروانه تبدیل میگردد.
گریهٔ مستی نه تنها غم زدای سینه است
صیقل دلهاست جویا قهقه مستانه هم
هوش مصنوعی: گریهٔ مستی تنها برای کاهش درد و اندوه نیست، بلکه مانند پالایشی برای دلها عمل میکند و همچنین دعوت به شادی و خندههای سرخوشانه مستانه است.