گنجور

شمارهٔ ۷۰۹

روم از خویشتن دنبال دلدار
مگر یابم خبر از حال دلدار
رود ناچار عمر هر که بگذشت
نرفتن کی توان دنبال دلدار
به رنگ بوی در گل از لطافت
بود تن در قبای آل دلدار
ز چشمم گریه نقش مردمک شست
نشیند تا به جایش خال دلدار
چو داغش سکه بر اقلیم دل زد
بود تن ملک و جانم مال دلدار
فتادم با وجود ضعف جویا
به رنگ سایه در دنبال دلدار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روم از خویشتن دنبال دلدار
مگر یابم خبر از حال دلدار
هوش مصنوعی: از خودم جدا می‌شوم تا به دنبال معشوق بروم، شاید از حال او خبری بگیرم.
رود ناچار عمر هر که بگذشت
نرفتن کی توان دنبال دلدار
هوش مصنوعی: رود که عمر هر کسی به پایان می‌رسد، مگر اینکه بی‌اختیار دل به سوی محبوبش برود.
به رنگ بوی در گل از لطافت
بود تن در قبای آل دلدار
هوش مصنوعی: در گل‌های خوشبو رنگ و لطافت به گونه‌ای است که جسم آدمی را در لباس محبت معشوق در بر می‌گیرد.
ز چشمم گریه نقش مردمک شست
نشیند تا به جایش خال دلدار
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک ریخته می‌شود تا جایش نشان مهر معشوق را قرار دهم.
چو داغش سکه بر اقلیم دل زد
بود تن ملک و جانم مال دلدار
هوش مصنوعی: وقتی عشقش مانند سکه‌ای بر سرزمین دل من می‌تابد، بدنم برای او و جانم متعلق به محبوب است.
فتادم با وجود ضعف جویا
به رنگ سایه در دنبال دلدار
هوش مصنوعی: با وجود ضعف و ناتوانی، به دنبال محبوبم هستم و همچون سایه او، در پی او می‌روم.