شمارهٔ ۷۰
در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را
نسبت مده به حضرت دل خون مرده را
افتادگی خوش است که در روز بازخواست
بیم حساب نیست به خود ناسپرده را
کم گوی تا خلاص شوی از زبان خلق
کس عیب نشمرد سخنان شمرده را
غافل مشو زخویش که ارباب معرفت
گمره شمرده اند به خود ره نبرده را
صد نافه مشک قیمت یک تار موی اوست
با زلف او چه همسری این خون مرده را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را
نسبت مده به حضرت دل خون مرده را
هوش مصنوعی: در دل انسانهایی که به خداوند دست نیافتهاند، محبت واقعی وجود ندارد، بنابراین آنها را با کسی که دلش زنده و پرانرژی است مقایسه نکنید، زیرا دل آنها همچون دل مردهای است که خون ندارد.
افتادگی خوش است که در روز بازخواست
بیم حساب نیست به خود ناسپرده را
هوش مصنوعی: افتادگی و تواضع خوب است، زیرا در روز قضاوت و حسابرسی، کسی که به خود نپسندد، نگران نیست.
کم گوی تا خلاص شوی از زبان خلق
کس عیب نشمرد سخنان شمرده را
هوش مصنوعی: کم صحبت کن تا از قضاوت و نقد مردم خلاص شوی؛ زیرا هیچکس به سخنان سنجیده و حسابشده عیب نمیگیرد.
غافل مشو زخویش که ارباب معرفت
گمره شمرده اند به خود ره نبرده را
هوش مصنوعی: غافل نباش از خودت، زیرا اهل دانش و معرفت کسانی را که راهی به کمال نداشتهاند، گمراه حساب کردهاند.
صد نافه مشک قیمت یک تار موی اوست
با زلف او چه همسری این خون مرده را
هوش مصنوعی: بهای صد عطر مشک برابر با یک تار موی اوست. با زلف او چه نسبتی میتواند داشته باشد این خون مرده!

جویای تبریزی