گنجور

شمارهٔ ۶۹

کاری نیاید از خرد ذوفنون ما
ما را بس است مرشد کامل جنون ما
سر در کنار دامن محشر نهاده است
خوش دل ازین مباش که خوابیده خون ما
پیرا نه سر ز سرکشی نفس فارغیم
خصم از شکست ما شده آخر زبون ما
مانند داغ لالهٔ نشکفته در چمن
گردیده دود آه گره در درون ما
دل را کمال حسن برآشفتگی فزود
دور خط است فصل بهار جنون ما
جویا سزد اگر به فلاطون زنیم طعن
استاد ماست موسوی ذوفنون ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاری نیاید از خرد ذوفنون ما
ما را بس است مرشد کامل جنون ما
هوش مصنوعی: عملی از دانایی ما برنمی‌آید، تنها همین کافی است که مرشد کامل ما در حالت جنون و شیدایی است.
سر در کنار دامن محشر نهاده است
خوش دل ازین مباش که خوابیده خون ما
هوش مصنوعی: دلشاد و خوشحال در کنار دامن معشوقه‌اش نشسته و آرام است، اما نباید فراموش کند که خون او بر زمین ریخته شده و هنوز زخم‌هایش شکسته نخورده‌اند.
پیرا نه سر ز سرکشی نفس فارغیم
خصم از شکست ما شده آخر زبون ما
هوش مصنوعی: ما از سرکشی نفس خود راحت هستیم و دشمن ما در نهایت به خاطر شکست‌هایی که خورده، در برابر ما بی‌زبان شده است.
مانند داغ لالهٔ نشکفته در چمن
گردیده دود آه گره در درون ما
هوش مصنوعی: احساسات ما به شدت درونمان وجود دارد، مانند داغی که از لاله‌ای نشکفته در دل چمن برمی‌خیزد و به نوعی حس عمیق غم و حسرت را نشان می‌دهد.
دل را کمال حسن برآشفتگی فزود
دور خط است فصل بهار جنون ما
هوش مصنوعی: دل به خاطر زیبایی فراوانی که دارد، نگران و آشفته شده است، چرا که حالا فصل بهار است و ما در اوج جنون و شور عاشقانه به سر می‌بریم.
جویا سزد اگر به فلاطون زنیم طعن
استاد ماست موسوی ذوفنون ما
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به فلسفه و اندیشه‌های عمیق بپردازیم، باید به آثار بزرگانی مانند افلاطون توجه کنیم. در این میان، استاد ما، موسوی که تخصص‌های فراوانی دارد، شایسته نقد و بررسی است.