گنجور

شمارهٔ ۶۹۹

وای بر دیده اگر محو بدایع نشود
بر دل افسوس که حیران صنایع نشود
بر ندارد هوست تا زخودآرایی دست
حسن کردار تو مقبول طبایع نشود
نگه مست تو پیماید اگر صاف طهور
دامن خلق تر از مسکر مایع نشود
توبه کن توبه که در چاه ضلالت افتی
دستگیر تو اگر ترک شنایع نشود
در سر زلف بتان و دل عاشق سودا
مشتری تا نشود بندهٔ بایع نشود
غم ز رسوایی خود نیست مرا در عشقت
لیک خواهم خبر حسن تو شایع نشود
تا توانی مده از دست نکویی جویا
کاین گرانمایه متاعی است که ضایع نشود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وای بر دیده اگر محو بدایع نشود
بر دل افسوس که حیران صنایع نشود
هوش مصنوعی: ای کاش چشمان ما از زیبایی‌ها سیر نشود و دل‌مان به خاطر شگفتی‌ها دچار حیرت و شگفتی نگردد.
بر ندارد هوست تا زخودآرایی دست
حسن کردار تو مقبول طبایع نشود
هوش مصنوعی: تا زمانی که درون تو زیبا و آراسته نباشد، کسی نمی‌تواند به خوبی‌های تو توجه کند و شخصیت خوشایند تو مورد پذیرش دیگران قرار نخواهد گرفت.
نگه مست تو پیماید اگر صاف طهور
دامن خلق تر از مسکر مایع نشود
هوش مصنوعی: اگر خمار نگاه تو صاف و پاک شود، دامن انسان‌ها از سبکی و لطافت بیشتر از شراب نخواهد شد.
توبه کن توبه که در چاه ضلالت افتی
دستگیر تو اگر ترک شنایع نشود
هوش مصنوعی: اگر به گمراهی افتادی، توبه کن و به خودت بیایید، چون اگر از اشتباهاتت دست برنداری، هیچ کس نمی‌تواند به تو کمک کند.
در سر زلف بتان و دل عاشق سودا
مشتری تا نشود بندهٔ بایع نشود
هوش مصنوعی: در زیبایی‌های موهای محبوبان و دل عاشق، تا زمانی که عاشق به خریدار تبدیل نشود، نمی‌تواند خود را وابسته به فروشنده ببیند.
غم ز رسوایی خود نیست مرا در عشقت
لیک خواهم خبر حسن تو شایع نشود
هوش مصنوعی: من بابت بدنامی و رسوایی خودم در عشق تو نگران نیستم، اما دوست دارم که خبر زیبایی تو پخش نشود.
تا توانی مده از دست نکویی جویا
کاین گرانمایه متاعی است که ضایع نشود
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی، از نیکی کردن دریغ نکن، چون این کار ارزشمند و گرانبهاست و هرگز نباید نادیده گرفته شود.