گنجور

شمارهٔ ۶۹۰

تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد
خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد
درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی
داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد
پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می
باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد
سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین
آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد
دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت
خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد
خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد
هوش مصنوعی: وقتی دل من پر از عشق و وفاداری شد، حرارت و شدت احساسات او باعث شد تا جمع کسانی که به من آسیب می‌زنند، نیز به جنب و جوش بیفتند و دعوا و کشمکش به وجود آید.
درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی
داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد
هوش مصنوعی: درد چگونه می‌تواند در دل کسی که خیلی آسیب‌دیده است، جا بگیرد و آرامش داشته باشد، تا جایی که مثل لاله‌ای که در آفتاب گرما می‌گیرد، احساس راحتی کند؟
پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می
باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد
هوش مصنوعی: اگر کسی پاکی و عصمتش را حفظ کند، هیچ نیرویی نمی‌تواند او را به انحراف بکشد و نمی‌توان با نوشیدنی‌های مست‌کننده، افراد با حیا را به سمت بی‌حیایی جلب کرد.
سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین
آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد
هوش مصنوعی: او همواره با سر بدون پوشش، بر سر مهرش می‌آید و با این حال، من از شدت عشق و اشتیاقم به او احساس سوز و حرارت می‌کنم.
دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت
خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد
هوش مصنوعی: دیروز از شیخ شهر درباره انصاف سؤال کردم و او گفت که خودفروشی در نهایت باعث رونق دادن به بازار ما شد.