شمارهٔ ۶۸۹
گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه ور می شد
صدف تفسنده مجمر می شد و اخگر گهر می شد
خوش آن روزی که از فیض می ام در بزم یکرنگی
دل از خود بی خبر یعنی ز جانان باخبر می شد
همای عشق گشتی سایه افکن گر به بحر و کان
سراسر گوهر اشک و لعل خوناب جگر می شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه ور می شد
صدف تفسنده مجمر می شد و اخگر گهر می شد
هوش مصنوعی: اگر از بحرین، چشمانم بارانی میشد، لؤلؤیی که در صدف است، به عنوان مفسر به آتش میرفت و درخشش آن چون جواهر میگردید.
خوش آن روزی که از فیض می ام در بزم یکرنگی
دل از خود بی خبر یعنی ز جانان باخبر می شد
هوش مصنوعی: روز خوشی است که در مجلس دوستی، با نوشیدن می، از خود بیخبر شوم و با یاد محبوب آشنا گردم.
همای عشق گشتی سایه افکن گر به بحر و کان
سراسر گوهر اشک و لعل خوناب جگر می شد
هوش مصنوعی: عشق مانند پرندهای است که سایهاش بر دل انسان میافتد و اگر در دریا و زمین، همه جا پر از اشک و خون دل باشد، باز هم زیبایی و ارزش خاص خود را دارد.

جویای تبریزی