گنجور

شمارهٔ ۶۸۱

دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون می گردد
کز افشاندن غبار دامن صحرا فزون گردد
سرت گردم بیا بر مردم چشمم ترحم کن
چو داغ لاله تا کی بی تو در گرداب خون گردد
چنین کز بخت برگردیده روگردانم از مقصد
عجب نبود درین ره راهزن گر رهنمون گردد
گرفته کار عشق و عشقبازی در حرم اوجی
که گل بر گوشهٔ دستار من داغ جنون گردد
به آب و دانهٔ اشک و هوای آه در سرها
خیال او چو فیض تربیت یابد جنون گردد
تعجب نیست گر از فیض فاضل خان سخن سنجم
به بزمش هر که جویا راه یابد ذوفنون گردد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون می گردد
کز افشاندن غبار دامن صحرا فزون گردد
هوش مصنوعی: دل عاشق وقتی که از ریختن اشک منع شود، به شدت غمگین و افسرده می‌شود. این دل در حالی که از دل‌تنگی و حسرت غرق در خون است، احساس می‌کند که با هر بار افسردن غم و اندوه‌اش، بار دیگر غبار فراوانی بر دامن زمین می‌نشیند.
سرت گردم بیا بر مردم چشمم ترحم کن
چو داغ لاله تا کی بی تو در گرداب خون گردد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از معشوق خود می‌خواهد که به او نگاه کند و بر او ترحم کند. او به شدت عاشق است و احساس می‌کند که بدون معشوق، زندگی‌اش مانند گل لاله‌ای است که پژمرده شده و در حال غرق شدن در درد و رنج است. در واقع، شاعر احساس اضطراب و زیبایی را در دلتنگی و غم خود بیان می‌کند و نشان می‌دهد که این بی‌خبری از معشوق، حال او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
چنین کز بخت برگردیده روگردانم از مقصد
عجب نبود درین ره راهزن گر رهنمون گردد
هوش مصنوعی: از آنجا که بخت به من پشت کرده و به مقصدم نرسیده‌ام، جای تعجبی نیست اگر در این راه، سارقیں از دیگران، من را راهنمایی کنند.
گرفته کار عشق و عشقبازی در حرم اوجی
که گل بر گوشهٔ دستار من داغ جنون گردد
هوش مصنوعی: در فضای عشق و علاقه، حالتی در او وجود دارد که آنقدر عمیق و دلگیر است که بسان گل، نشانه‌ای از دیوانگی بر دستان من باقی می‌گذارد.
به آب و دانهٔ اشک و هوای آه در سرها
خیال او چو فیض تربیت یابد جنون گردد
هوش مصنوعی: وقتی به آب و دانهٔ اشک و هوای آه توجه می‌شود، در دل‌ها خیال او رشد کرده و به حالتی دیوانه‌وار در می‌آید.
تعجب نیست گر از فیض فاضل خان سخن سنجم
به بزمش هر که جویا راه یابد ذوفنون گردد
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر من از فضل آقای فاضل صحبت کنم؛ در میهمانی او، هر کسی که به دنبال دانش باشد، می‌تواند به مهارت‌های زیادی دست یابد.