گنجور

شمارهٔ ۶۷۶

چو انگشتان نایی دایما در رقص می آید
سرانگشت طبیب از جستن نبضم نیاساید
برای ما و خود در فکر خودسازی نمی افتد
مگر خودرای من بهر خدا خود را بیاراید
به اغوای طمع هر کس شود آبستن مردم
حذر از صحبتش اولاست کز وی فتنه ها زاید
نیارد مصقل ماه نوش از تیرگی بیرون
چنین گر از دلم آن تیغ ابرو زنگ برباید
نشاید غیر یاد وصل او دیگر تمنایی
لبش جویا به کام دل مکیدن باید و شاید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو انگشتان نایی دایما در رقص می آید
سرانگشت طبیب از جستن نبضم نیاساید
هوش مصنوعی: انگشتان نای، همیشه در حال رقص و حرکت هستند و انگشتان پزشک نیز از گرفتن نبض و بررسی حال بیمار، خسته نمی‌شوند.
برای ما و خود در فکر خودسازی نمی افتد
مگر خودرای من بهر خدا خود را بیاراید
هوش مصنوعی: ما فقط وقتی به فکر پیشرفت خود می‌افتیم که شخصیتمان اجازه دهد و این کار را برای خدا انجام دهیم.
به اغوای طمع هر کس شود آبستن مردم
حذر از صحبتش اولاست کز وی فتنه ها زاید
هوش مصنوعی: هر فردی که تحت تأثیر خواسته‌های نفسانی و طمع قرار بگیرد، باید مردم از همراهی و صحبت با او بپرهیزند، زیرا ممکن است از او مشکلات و فتنه‌های بزرگ به وجود آید.
نیارد مصقل ماه نوش از تیرگی بیرون
چنین گر از دلم آن تیغ ابرو زنگ برباید
هوش مصنوعی: اگر از دل من آن تیغ ابرو زنگ برباید، چنین نمی‌شود که با polishing (تراش دادن) ماه به نوشی، از تیرگی خارج شود.
نشاید غیر یاد وصل او دیگر تمنایی
لبش جویا به کام دل مکیدن باید و شاید
هوش مصنوعی: اگر کسی به یاد وصال او باشد، نباید به چیز دیگری فکر کند. تنها باید از لذت لب او چشید و به خواسته دل توجه کرد.