شمارهٔ ۶۷۳
دایما خون دلم زان زلف و کاکل میچکد
آب و رنگ گل نگر کز شاخ سنبل میچکد
سرو رنگینجلوهام چون در خرام آید به ناز
خون خجلت از پر طاووس گلگل میچکد
در گلستانی که آب از جوی یکرنگی خورد
خون گل پیوسته از منقار بلبل میچکد
گشتهام در عشق او تریاکی تریاق صبر
بس که زان تیغ مژه زهر تغافل میچکد
زینهار از همزبانی فیض کیفیت مجوی
کز لبش صاف تکلم بیتامل میچکد
حرص دارد تشنهٔ صد آرزو جویا مرا
ورنه آب گوهر از دست توکل میچکد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دایما خون دلم زان زلف و کاکل میچکد
آب و رنگ گل نگر کز شاخ سنبل میچکد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلف و موهای معشوق همیشه در حال گریه و خونریزی است. به زیبایی گل نگاه کن که مانند اشکهای من از شاخ سنبل میچکد.
سرو رنگینجلوهام چون در خرام آید به ناز
خون خجلت از پر طاووس گلگل میچکد
هوش مصنوعی: وقتی که من با زیبایی و ناز قدم برمیدارم، زیباییام همچون سرو رنگین جلوه میکند و این باعث میشود که از شرم و خجالت، قطرات خون به رنگ تزیینات پر طاووس بر زمین بریزد.
در گلستانی که آب از جوی یکرنگی خورد
خون گل پیوسته از منقار بلبل میچکد
هوش مصنوعی: در باغی که آب زلال و یکدست جاری است، گلها به دلیل عشق و احساسات بلبل، همیشه در حال قربانی شدن و از آنها خون میچکد.
گشتهام در عشق او تریاکی تریاق صبر
بس که زان تیغ مژه زهر تغافل میچکد
هوش مصنوعی: در عشق او چنان به تریاک معتادم که داروی صبرم را هم از دست دادهام. آنقدر به من آسیب میزند که با هر نگاهی که میکند، زهر بیتوجهیاش بر دلم میچکد.
زینهار از همزبانی فیض کیفیت مجوی
کز لبش صاف تکلم بیتامل میچکد
هوش مصنوعی: از همصحبتی با کسی که فقط به ظاهر گفتار اهمیت میدهد، پرهیز کن، چون از لبانش کلامی بیپروا و سطحی سرازیر میشود.
حرص دارد تشنهٔ صد آرزو جویا مرا
ورنه آب گوهر از دست توکل میچکد
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال دستیابی به آرزوهای فراوان است، سخت در تلاش و آرزومند من است. در حالی که اگر اعتماد به خدا داشته باشد، همچون آب گرانبهایی از او خواهد ریخت.

جویای تبریزی