گنجور

شمارهٔ ۶۶۷

اگر غبار ره یار می توانی شد
چو صبح مطلع انوار می توانی شد
به رنگ مردمک از ترک خویشتن بینی
چراغ خلوت دیدار می توانی شد
اگر غبار ره جستجو توانی گشت
عبیر پیرهن یار می توانی شد
به مهد کام نهنگ ار توانی آسودن
حریف عشق جگرخوار می توانی شد
به چشم دل نمک شور عشق اگر ریزی
ز خواب غفلت بیدار می توانی شد
چه غم، سکندر و قیصر نگشتی ار جویا
غلام حیدر کرار می توانی شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر غبار ره یار می توانی شد
چو صبح مطلع انوار می توانی شد
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی به محبوب خود نزدیک شوی، مانند صبح که نورش همه جا را روشن می‌کند، نورانی و درخشان خواهی شد.
به رنگ مردمک از ترک خویشتن بینی
چراغ خلوت دیدار می توانی شد
هوش مصنوعی: وقتی به عمق وجود خود نگاه کنی و از مرزهای خود فراتر روی، می‌توانی انوار زیبایی را در خلوت و دیدارهای نزدیک تجربه کنی.
اگر غبار ره جستجو توانی گشت
عبیر پیرهن یار می توانی شد
هوش مصنوعی: اگر بتوانی در مسیر جستجو غبار را کنار بزنی، می‌توانی عطر پایه‌نوش یار را در آغوش بگیری.
به مهد کام نهنگ ار توانی آسودن
حریف عشق جگرخوار می توانی شد
هوش مصنوعی: اگر می‌توانی در آرامش هرچه بیشتر زندگی کنی، باید به عشق و خواسته‌های دل توجه کنی، چرا که عشق گاهی بسیار سخت و دردآور است، اما می‌تواند به خوشبختی نیز منجر شود.
به چشم دل نمک شور عشق اگر ریزی
ز خواب غفلت بیدار می توانی شد
هوش مصنوعی: اگر عشق را با چشم دل ببینی و از خواب غفلت بیدار شوی، می‌توانی به حقیقت و روشنایی دست یابی.
چه غم، سکندر و قیصر نگشتی ار جویا
غلام حیدر کرار می توانی شد
هوش مصنوعی: نگران نباش، حتی اگر سکندر و قیصر هم نشوی، می‌توانی از غلامان حیدر کرار شوی و این خود افتخاری بزرگ است.