گنجور

شمارهٔ ۶۶۵

آیینه با وقار تو سیماب می شود
با شوخی تو برق رگ خواب می شود
جرأت بود مکیدن آن لب که چون نبات
تا در دهن گذاشته ای آب می شود
آن باده ای که حسن بمینای دل کند
در پرده های دیدهٔ ما ناب می شود
سرگشتگیان چاه زنخدان یار را
در گریه عضو عضو چو دولاب می شود
سرگشتگی ز صورت حالم عیان بود
از عکس رویم آینه گرداب می شود
جویا دلت بمهر علی روشن است از آن
شبها ز ود آه تو مهتاب می شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آیینه با وقار تو سیماب می شود
با شوخی تو برق رگ خواب می شود
هوش مصنوعی: آینه به خاطر آرامش و زیبایی تو درخشان و لطیف می‌شود، اما وقتی تو با شوخی و بازیگوشی خودت را بروز می‌دهی، حال و هوای دیگری پیدا می‌کند و شور و شوقی به آن اضافه می‌شود.
جرأت بود مکیدن آن لب که چون نبات
تا در دهن گذاشته ای آب می شود
هوش مصنوعی: این شعر به شجاعت و جسارت نیاز برای چشیدن زیبایی و لذتی اشاره دارد که به نظر می‌رسد فراموش‌نشدنی و شیرین است. یعنی کسی که جرأت داشته باشد لبخند یا لبانی را بچشد که مانند شیرینی است و در دهان آب می‌شود، باید دل و جرأت داشته باشد تا این تجربه را به دست آورد.
آن باده ای که حسن بمینای دل کند
در پرده های دیدهٔ ما ناب می شود
هوش مصنوعی: باده‌ای که زیبایی در دل ما ایجاد می‌کند، در نگاه‌های ما به چیزی ناب و خالص تبدیل می‌شود.
سرگشتگیان چاه زنخدان یار را
در گریه عضو عضو چو دولاب می شود
هوش مصنوعی: در دل سرگشتگی‌ها، درد و غم جدایی از معشوق، مانند چرخش یک دولاب، هر جزئی از وجود آدمی را می‌گرداند و به حالتی افسرده و نگران می‌کشاند. گریه و اندوه به طور عمیق در وجودش نفوذ می‌کند.
سرگشتگی ز صورت حالم عیان بود
از عکس رویم آینه گرداب می شود
هوش مصنوعی: سرگشتگی و بلاتکلیفی‌ام از حالت ظاهری‌ام مشخص است و هر زمان که به آینه نگاه می‌کنم، انعکاس چهره‌ام گواهی بر این احساس می‌دهد و مانند گردابی در من ایجاد می‌کند.
جویا دلت بمهر علی روشن است از آن
شبها ز ود آه تو مهتاب می شود
هوش مصنوعی: دل تو به محبت علی نورانی است و از شب‌هایی که گذشت، ناله‌ات مثل نور ماه می‌درخشد.