شمارهٔ ۶۶
تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را
زنقد و جنس خالی ساختم گنجینهٔ خود را
بیفزاید به قدر محنت و غم رتبهٔ دلها
یکی صد می شود چون بشکنی آیینهٔ خود را
زلب بر لب نهادن کی تسلی می شوم ساقی
سرت گردم دمی بر سینه ام نه سینهٔ خود را
مکن تکلیف صهبا ساقی ارباب مروت را
چسان بیرون کنم از دل غم دیرینهٔ خود را
جدا از هم توان کردن اگر خارا و آتش را
توان برد از دل سخت تو بیرون کینهٔ خود را
نخواهد دوش تجریدت لباسی غیر عریانی
زتن جویا بیفکن خرقهٔ پشمینهٔ خود را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را
زنقد و جنس خالی ساختم گنجینهٔ خود را
هوش مصنوعی: امشب دل خود را از اشک و آه خالی کردم، و صندوقچهٔ وجودم را از هر گونه چیز بیارزش پاک ساختیم.
بیفزاید به قدر محنت و غم رتبهٔ دلها
یکی صد می شود چون بشکنی آیینهٔ خود را
هوش مصنوعی: هر چه بر غم و سختی انسان افزوده شود، مقام دلها نیز به همان تناسب افزایش مییابد، و زمانی که انسان خود را بشکند یا دچار آسیب شود، این مقام به شکل قابل توجهی تغییر میکند.
زلب بر لب نهادن کی تسلی می شوم ساقی
سرت گردم دمی بر سینه ام نه سینهٔ خود را
هوش مصنوعی: زمانی که لبانم را بر لبای تو میگذارم، آیا آرامش پیدا میکنم؟ ای ساقی، چند لحظه بر سینهام که نه تنها سینه خود را میفهمی، مایه رضایت من باش.
مکن تکلیف صهبا ساقی ارباب مروت را
چسان بیرون کنم از دل غم دیرینهٔ خود را
هوش مصنوعی: ای نوشیدنی کن! مرا از فکر غم قدیمیام رها کن و بگو چطور میتوانم قلب فرد نیکوکار را تسکین دهم.
جدا از هم توان کردن اگر خارا و آتش را
توان برد از دل سخت تو بیرون کینهٔ خود را
هوش مصنوعی: اگر خارا و آتش را بتوان از هم جدا کرد، پس تو هم میتوانی کینهای که در دل سنگی خود داری را بیرون بریزی.
نخواهد دوش تجریدت لباسی غیر عریانی
زتن جویا بیفکن خرقهٔ پشمینهٔ خود را
هوش مصنوعی: اگر تمایل داری که از تعلقات و دنیا برهانی، هیچ چیز جز برهنگی به تو نمیچسبد، پس از خودتان رها شو و لباسهای دنیوی را بکن.

جویای تبریزی