گنجور

شمارهٔ ۶۵

فلک به هرزه کمر بسته است جنگ مرا
که نیست شیشه شکستن شعار سنگ مرا
چنین که مانده به جا در طلسم بی تابی
شکسته شوخی پرواز بال رنگ مرا
زآه نیم شب عاشق الحذر ای غیر
که آسمان نشود سد ره خدنگ مرا
به سخت جانی من عشق تا چه افسون خواند
که شیشه شیشه نزاکت فزود سنگ مرا
غم تو گرچه شبنم را به بیخودی گذراند
به باد آه سحر داد نام و ننگ مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فلک به هرزه کمر بسته است جنگ مرا
که نیست شیشه شکستن شعار سنگ مرا
هوش مصنوعی: آسمان (یا سرنوشت) با بی‌فکری خود آماده است تا با من مبارزه کند، اما من از آنجایی که سنگ هستم، هرگز با شکستن شیشه نمی‌توانم آسیب ببینم.
چنین که مانده به جا در طلسم بی تابی
شکسته شوخی پرواز بال رنگ مرا
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و چالش‌های درونی پرداخته است. در آن به تصویر کشیده می‌شود که چطور ناامیدی و احساسات دردناک همچنان در دل جا مانده‌اند، در حالی که یک شگفتی و زیبایی در پس این مشکلات وجود دارد. به نوعی، اشاره به قدرت و زیبایی پرواز با وجود مشکلات و محدودیت‌ها دارد.
زآه نیم شب عاشق الحذر ای غیر
که آسمان نشود سد ره خدنگ مرا
هوش مصنوعی: از ناله و آه شبانه عاشق، بپرهیز ای کسی که آسمان نمی‌تواند مانع پیشرفت تیر محبت من شود.
به سخت جانی من عشق تا چه افسون خواند
که شیشه شیشه نزاکت فزود سنگ مرا
هوش مصنوعی: عشق آن‌قدر بر من تأثیر گذاشته که حتی با وجود سختی‌ها و دشواری‌ها، نازکی و لطافت من بیشتر شده است و مانند شیشه‌ای شکننده در برابر سنگ خشن قرار گرفته‌ام.
غم تو گرچه شبنم را به بیخودی گذراند
به باد آه سحر داد نام و ننگ مرا
هوش مصنوعی: غم تو اگرچه مانند شبنم بی‌خبر و بدون آگاهی گذشت، اما با آه صبحگاهان، نام نیکی و زشتی‌ام را به باد داد.