شمارهٔ ۶۵۸
غنچه مانند این دهن باشد
چون دهان تو بی سخن باشد
پی بوحدت بریم از کثرت
خلوت ما در انجمن باشد
گل داغ تو بر زمین دلم
باغ باغ و چمن چمن باشد
سیر و دورم ز بس سبکروحی
بوی گل وار در وطن باشد
غنچه با ترزبانی سرشار
پیش نطق تو بی دهن باشد
قدر شکر شکست زو جویا
لب لعلش شکرشکن باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غنچه مانند این دهن باشد
چون دهان تو بی سخن باشد
هوش مصنوعی: اگر غنچهای وجود داشته باشد که باز نشود و سخنی از آن بر نیاید، شبیه به دهان تو خواهد بود که خاموش است و چیزی نمیگوید.
پی بوحدت بریم از کثرت
خلوت ما در انجمن باشد
هوش مصنوعی: ما باید برای رسیدن به یگانگی حرکت کنیم و در این راه، در تنهایی خود به جمع و انجمنی بپیوندیم.
گل داغ تو بر زمین دلم
باغ باغ و چمن چمن باشد
هوش مصنوعی: رنج و غم تو در دل من مانند باغی پر از گل و چمن خواهد بود.
سیر و دورم ز بس سبکروحی
بوی گل وار در وطن باشد
هوش مصنوعی: به خاطر روح سرزنده و شادابم، همچون بوی گل به سرزمینم نزدیک و دور میشوم.
غنچه با ترزبانی سرشار
پیش نطق تو بی دهن باشد
هوش مصنوعی: غنچهای که با زبان شیرین سخن میگوید، در مقابل گفتار تو بیصدا و ناچیز خواهد بود.
قدر شکر شکست زو جویا
لب لعلش شکرشکن باشد
هوش مصنوعی: شکر، به خاطر طعم شیرینش، به وجود لبهای زیبای او میرسد و باعث شادی و لذت میشود.

جویای تبریزی