گنجور

شمارهٔ ۶۱

نونهال من چو دید آیینه را
از گریبان گل دمید آیینه را
خلق خوش با سینهٔ صفای تو است
هیچ کس بی رو ندید آیینه را
از گداز شرم پیش عارضش
چون عرق جوهر چکید آیینه را
دیده چون بگشود عکست بر رخت
همچو دل بر طپید آیینه را
می کند نام خدا عکس لبت
جام لبریز نبید آیینه را
صورتت چون عکس اندازد درو
جان توان داد و خرید آیینه را
گشته جویا جلوه گاه عکس او
می توان دربرکشید آیینه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نونهال من چو دید آیینه را
از گریبان گل دمید آیینه را
هوش مصنوعی: درخت جوان من وقتی که آینه را دید، از گردن خود گل به بیرون آورد.
خلق خوش با سینهٔ صفای تو است
هیچ کس بی رو ندید آیینه را
هوش مصنوعی: خوش‌رویی و زیبایی تو به قدری است که هیچ کس بدون دیدن چهره‌ات نمی‌تواند دلش را شاد کند، مثل آیینه که فقط با رو جمع می‌شود.
از گداز شرم پیش عارضش
چون عرق جوهر چکید آیینه را
هوش مصنوعی: از شدت شرم، پیش روی او مثل قطرات عرق که بر جوهر می‌چکد، من هم ریزش کردم.
دیده چون بگشود عکست بر رخت
همچو دل بر طپید آیینه را
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانم را باز کردم، تصویری از تو بر روی چهره‌ات دیدم که قلبم به تپش افتاد، مانند حالتی که آینه در برابر تصویرش می‌تپد.
می کند نام خدا عکس لبت
جام لبریز نبید آیینه را
هوش مصنوعی: خدا به من یادآوری می‌کند که چهره‌ات مانند آیینه‌ای است که پر از شراب خوش‌طعم است.
صورتت چون عکس اندازد درو
جان توان داد و خرید آیینه را
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند عکسی است که در آن جان می‌بخشد و می‌توان به خاطر آن، آینه را خرید و ارزش قائل شد.
گشته جویا جلوه گاه عکس او
می توان دربرکشید آیینه را
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زیبایی و جلوه او هستی، می‌توانی آینه را بلند کنی و تصویر او را در آن ببینی.