شمارهٔ ۵۷
گل با سر بازار بسنجد چو چمن را
بازر به ترازو ننهد خاک وطن را
بر سرو، نسیم سحری برگ گل افشاند
بنگر به گلستان دم طاووس چمن را
ای هم نفسان سیر چمن فرع دماغ است
دور از گل آن رو چه کنم سرو و سمن را
کو دل که کس اندیشهٔ گلگشت نماید
کو دیده که یک ره بتوان دید چمن را
عریان نشوی همچو گهر در همهٔ عمر
از گرد یتیمی کنی ارجامهٔ تن را
جویا بر هر کس نتوان نکته سرا بود
بر خاک میفکن در نایاب سخن را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گل با سر بازار بسنجد چو چمن را
بازر به ترازو ننهد خاک وطن را
هوش مصنوعی: گل در بازار زیبایی خود را میسنجد، اما چمن نمیتواند خاک وطن را با ترازوی خود اندازهگیری کند.
بر سرو، نسیم سحری برگ گل افشاند
بنگر به گلستان دم طاووس چمن را
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی بر درخت سرو گلبرگهایی میپاشد، به زیباییهای گلستان و حرکات طاووس در چمن بنگر.
ای هم نفسان سیر چمن فرع دماغ است
دور از گل آن رو چه کنم سرو و سمن را
هوش مصنوعی: ای دوستان گرامی، زندگی در باغ، تنها نگاهی سطحی به زیباییها است. وقتی از گل دور باشیم و در کنار آن نباشیم، چه باید کرد با سرو و گیاهان زیبا؟
کو دل که کس اندیشهٔ گلگشت نماید
کو دیده که یک ره بتوان دید چمن را
هوش مصنوعی: کسی که دلش بخواهد در باغ پر گلی قدم بزند، کجاست؟ و کسی که بتواند باغ را از دور ببیند، کجاست؟
عریان نشوی همچو گهر در همهٔ عمر
از گرد یتیمی کنی ارجامهٔ تن را
هوش مصنوعی: در طول عمرت، همچون مرواریدی، بیپوشش و عریان نخواهی ماند؛ اگر از غبار یتیمی خود را حفظ کنی و لباس وجودت را تزیین کنی.
جویا بر هر کس نتوان نکته سرا بود
بر خاک میفکن در نایاب سخن را
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند به خوبی نکات را از دیگران برداشت کند، پس سخنهای ارزشمند و نایاب را در دل خود نگهدار و آن را به آسانی در معرض نمایش قرار نده.

جویای تبریزی