شمارهٔ ۵۶
امشب فزود دل ز طپش جوش دیده را
گردیده دامن آتش خس پوش دیده را
بالد طراوت از گل رخسار او به خویش
پر کرده سیر غبغبش آغوش دیده را
خودداری از نگاه من امشب مدار چشم
حیرانیم ربوده زبس هوش دیده را
موج سرشک پرده در راز عاشق است
بر دل بریز ساغر سر جوش دیده را
جویا شنیده آنکه زبان فهم حیرت است
فریادها بود لب خاموش دیده را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب فزود دل ز طپش جوش دیده را
گردیده دامن آتش خس پوش دیده را
هوش مصنوعی: امشب دل من به شدت میتپد و چشمانم به خاطر زیبایی و شور و هیجان، آتش محبت را در خود دارند.
بالد طراوت از گل رخسار او به خویش
پر کرده سیر غبغبش آغوش دیده را
هوش مصنوعی: طراوت و زیبایی چهره او، مانند گلی است که برای خود جاذبهای خاص ایجاد کرده و نگاهها را به سمت خود جلب میکند.
خودداری از نگاه من امشب مدار چشم
حیرانیم ربوده زبس هوش دیده را
هوش مصنوعی: امشب از نگاهی که به من میاندازی خودداری کن، زیرا چشمانم به خاطر زیباییات حیرتزده و ناچار است که خیره بماند.
موج سرشک پرده در راز عاشق است
بر دل بریز ساغر سر جوش دیده را
هوش مصنوعی: حالت احساساتی و غمگین عاشق، در جریان اشکهای او نهفته است. بنابراین، بیا و با دل پرشور آن را با پیمانه پر از اشک چشمانش به دیگران منتقل کن.
جویا شنیده آنکه زبان فهم حیرت است
فریادها بود لب خاموش دیده را
هوش مصنوعی: آنکه به حرف و زبان نمیتواند بیان کند، در واقع در حیرت و شگفتی است و فریادهای او در سکوت چشمانش نمایان میشود.

جویای تبریزی