شمارهٔ ۵۳
زدل بیرون می برد یاد ایام شبابم را
عمارت می کند پیمانه ای حال خرابم را
زبان رمز می فهمی مشو غافل زمکتوبم
به خود پیچیدن او می نماید پیچ و تابم را
به یک لبخند قانع نیست دل، ساقی سرت گردم
تبسم بیشتر کن، شورتر گردان کبابم را
شب هجران دلم را می گزد پیمانه پیمایی
زبان مار سازد دوریت موج شرابم را
دلم افلاک را از هر طپش در لرزه اندازد
به چشم کم نشاید دید جویا اضطرابم را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زدل بیرون می برد یاد ایام شبابم را
عمارت می کند پیمانه ای حال خرابم را
هوش مصنوعی: از دل من یاد روزهای جوانی را بیرون میبرد و با آن، حال خرابم را به یک بنای مستحکم تبدیل میکند.
زبان رمز می فهمی مشو غافل زمکتوبم
به خود پیچیدن او می نماید پیچ و تابم را
هوش مصنوعی: از رمز و راز سخن من آگاه باش و غافل مشو، زیرا نوشتهام به خود میپیچد و این نشاندهندهی حالتهای مختلف من است.
به یک لبخند قانع نیست دل، ساقی سرت گردم
تبسم بیشتر کن، شورتر گردان کبابم را
هوش مصنوعی: دل راضی به یک لبخند نیست و از ساقی میخواهد که با لبخندهای بیشتر، حال او را بهتر کند و خوشیاش را افزایش دهد.
شب هجران دلم را می گزد پیمانه پیمایی
زبان مار سازد دوریت موج شرابم را
هوش مصنوعی: در شب جدایی، دل من به شدت در حال رنج کشیدن است. نالهها و آوای دردآوری که از زبانم خارج میشود، نمایشگر غم دوری توست و مانند موج شراب، احساسات مرا تحت تأثیر قرار میدهد.
دلم افلاک را از هر طپش در لرزه اندازد
به چشم کم نشاید دید جویا اضطرابم را
هوش مصنوعی: دل من به حدی از احساسات و هیجان پر است که میتواند حتی آسمان را هم به لرزه درآورد. اما این اضطراب و نگرانی که دارم، به قدری نامحسوس و درونی است که کسی نمیتواند آن را در چشمهای من ببیند.

جویای تبریزی