شمارهٔ ۵۰
نباشد عقدهای در خاطر ار ابنای دنیا را
به سان رشتهٔ گوهر به هم راهیست دلها را
به خال روی رنگی میدهم نسبت سویدا را
نهان در گرد کلفت دیدهام از بس که دلها را
شوم چون اشکریزان در تمنای گل رویی
سرشکم دامن گلچین کند دامان صحرا را
ز وحشت درتنم هر موج خون باشد رگ برقی
سراغم منصب آوارگی بخشیده عنقا را
زبان نازش از هر جنبش ابرو بفهماند
که اینک با همین شمشیر گیرم ملک دلها را
بود هر مد آهم رشته طول امل جویا
نهان کردم زبس در پرده های دل تمنا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نباشد عقدهای در خاطر ار ابنای دنیا را
به سان رشتهٔ گوهر به هم راهیست دلها را
هوش مصنوعی: اگر دلها به هم متصل باشند مانند رشتهای از گوهر، هیچ نگرانی یا کینهای در ذهن نخواهد بود.
به خال روی رنگی میدهم نسبت سویدا را
نهان در گرد کلفت دیدهام از بس که دلها را
هوش مصنوعی: من به رنگ خال صورتت رنگی میزنم که نشاندهنده سیاهی و غم نهان است، زیرا از شدت تأثیر آن، دلها را مشاهده کردهام.
شوم چون اشکریزان در تمنای گل رویی
سرشکم دامن گلچین کند دامان صحرا را
هوش مصنوعی: من مانند باران اشک در آرزوی چهرهی گلی هستم که دامن گلچین را به اشک خود خیس میکند و دامن صحرا را غرق میسازد.
ز وحشت درتنم هر موج خون باشد رگ برقی
سراغم منصب آوارگی بخشیده عنقا را
هوش مصنوعی: هر بار که هراس و ترس به جانم میافتد، احساس میکنم که خون در بدنم به تلاطم درمیآید. در این حال، ناامیدی و بیپناهی به من، فضایی مثل آشیانهی پرندهای نادر و فراری میدهد.
زبان نازش از هر جنبش ابرو بفهماند
که اینک با همین شمشیر گیرم ملک دلها را
هوش مصنوعی: زبان نرم او با هر حرکت ابرو نشان میدهد که اکنون با همین شمشیر، قلبها را تسخیر میکند.
بود هر مد آهم رشته طول امل جویا
نهان کردم زبس در پرده های دل تمنا را
هوش مصنوعی: هر بار که آه میکشم، احساسات و آرزوهایم را به طرز عمیقتری در دل پنهان میکنم، زیرا میخواهم از آرزوهای ناشناختهام دوری کنم.

جویای تبریزی