گنجور

شمارهٔ ۴۹

ترا محرومی ارزانی زآغوش تپیدن‌ها
مرا صحرا به صحرا می‌برد جوش تپیدن‌ها
به جای شیر از طفلی ز بس خوناب غم خوردم
مرا گهوارهٔ راحت شد آغوش تپیدن‌ها
چنان از شش جهت افشرد سختی‌های ایامم
که رفتم چون رگ یاقوت از هوش تپیدن‌ها
بحمدالله که شد دردم دوای درد بی‌دردی
نهد مرهم به نیش راحتم نوش تپیدن‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترا محرومی ارزانی زآغوش تپیدن‌ها
مرا صحرا به صحرا می‌برد جوش تپیدن‌ها
هوش مصنوعی: تو به خاطر محرومیتت، در آغوش تپش‌ها و احساسات، آرامش را از دست داده‌ای. این احساسات شدید مرا از جایی به جایی دیگر می‌برند و مانند سرازیر شدن آب در بیابان، مرا در حرکت و بی‌قراری نگه می‌دارند.
به جای شیر از طفلی ز بس خوناب غم خوردم
مرا گهوارهٔ راحت شد آغوش تپیدن‌ها
هوش مصنوعی: به جای شیر، به دلیل درد و غم بسیار که کشیده‌ام، آغوشم به جای گهواره، جایی برای آرامش و سکون تبدیل شده که پر از تپش و احساسات متضاد است.
چنان از شش جهت افشرد سختی‌های ایامم
که رفتم چون رگ یاقوت از هوش تپیدن‌ها
هوش مصنوعی: آنچنان در فشار و از سختی‌های روزگار غرق شدم که مثل رگ یاقوتی از شدت احساسات و تپش‌ها به بیهوشی رفتم.
بحمدالله که شد دردم دوای درد بی‌دردی
نهد مرهم به نیش راحتم نوش تپیدن‌ها
هوش مصنوعی: خوشبختانه درد من درمان شد و اکنون آرامشی به من داده که مانند مرهمی به زخم‌های زندگی‌ام عمل می‌کند.