گنجور

شمارهٔ ۴۳

چسان عنقا کند با هوشم آهنگ پریدن‌ها
که ریزد سستی پرواز او رنگ تپیدن‌ها
به عزم چیدن گل تا خرامت گلشن‌آرا شد
بود از شوق دستت غنچه دلتنگ نچیدن‌ها
نمی‌زیبد تواضع از تو با این قامت رعنا
که زیبا نیست جیب سرو در چنگ خمیدن‌ها
چمن پیرا شود او با لب میگون اگر روزی
کند گل هم به رنگ غنچه آهنگ مکیدن‌ها
ز وحشت گشت با عنقا دلم هم آشیان جویا
بود بر تخت، این دیوانه را ننگ رمیدن‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چسان عنقا کند با هوشم آهنگ پریدن‌ها
که ریزد سستی پرواز او رنگ تپیدن‌ها
هوش مصنوعی: چگونه پرندهی افسانه‌ای می‌تواند با حواس خود، به پرواز درآید، در حالی که سستی و ناتوانی او رنگی از تپش و هیجان را به پروازش می‌دهد؟
به عزم چیدن گل تا خرامت گلشن‌آرا شد
بود از شوق دستت غنچه دلتنگ نچیدن‌ها
هوش مصنوعی: با هدف چیدن گل، زیبایی و لطافت گلستان دلخواه تو به راه افتاد. این نشان از شوق دستت دارد که غنچه‌ای را که دلتنگ نچیده شدن است، به آرامی جمع کرده است.
نمی‌زیبد تواضع از تو با این قامت رعنا
که زیبا نیست جیب سرو در چنگ خمیدن‌ها
هوش مصنوعی: با این قامت زیبا و خوش‌فرم تو، تواضع و فروتنی برای تو مناسب نیست. خم شدن و تسلیم شدن در برابر دیگران در شان تو نیست.
چمن پیرا شود او با لب میگون اگر روزی
کند گل هم به رنگ غنچه آهنگ مکیدن‌ها
هوش مصنوعی: اگر روزی گلی به رنگ غنچه به دنیا بیاید، چمن با لب میگون و زیبا به خود می‌آراید و خود را شکوهمند می‌کند.
ز وحشت گشت با عنقا دلم هم آشیان جویا
بود بر تخت، این دیوانه را ننگ رمیدن‌ها
هوش مصنوعی: از ترس و وحشت دلم به دنبال مرغی به نام عنقا بود که با آن هم‌زیست شود. بر روی تخت نشسته‌ام و این دیوانه برایم ننگ است که از ناملایمات بگریزد.