شمارهٔ ۴۲
 هوای دشت چون افتاد در سر آن پریرو را 
 طپیدن های دل صحرا به صحرا برد آهو را 
 حریف نکته چین را پاسداری کن چو آیینه 
 یکی صد گوید از عیبت شکستی گر رسد او را 
 چو نقش پا به هر گامی سری بر خاک اندازد 
 فسان از سخت رویی باشد آن شمشیر ابرو را 
 نگردد تنگ دستی پردهٔ روی هنر هرگز 
 به جیب پاره چون پنهان تواند داشت گل، بو را 
 وفور نور حسنش مانع نظاره شد جویا 
 صفای جبهه اش باشد نقاب آن روی نیکو را 
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 هوای دشت چون افتاد در سر آن پریرو را 
 طپیدن های دل صحرا به صحرا برد آهو را 
هوش مصنوعی: وقتی هوای دشت به دل آن زیبای پریچهره آمد، دل آهو از شادی و سرور به سرزمینهای دیگر پرکشید.
 حریف نکته چین را پاسداری کن چو آیینه 
 یکی صد گوید از عیبت شکستی گر رسد او را 
هوش مصنوعی: سعی کن از کسی که نکات ظریفی را میگوید و به عیوبت اشاره میکند، محافظت کنی. اگر او به تو برسد، ممکن است چیزهایی را دربارهی تو بگوید که ممکن است به تو آسیب برساند.
 چو نقش پا به هر گامی سری بر خاک اندازد 
 فسان از سخت رویی باشد آن شمشیر ابرو را 
هوش مصنوعی: هر گام که برمیداریم، رد پا به جا میگذاریم و این نشاندهندهی قدرت و زیبایی خاصی است. ابروهای زیبا مانند شمشیری هستند که بر سختیهای زندگی غلبه میکنند.
 نگردد تنگ دستی پردهٔ روی هنر هرگز 
 به جیب پاره چون پنهان تواند داشت گل، بو را 
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی هرگز نمیتواند هنر را پنهان کند، همانطور که گل نمیتواند بویی را در جیب پارهاش نگه دارد.
 وفور نور حسنش مانع نظاره شد جویا 
 صفای جبهه اش باشد نقاب آن روی نیکو را 
هوش مصنوعی: روشنی فراوان زیباییاش مانع دیدن شده است، شاید جستجو برای یافتن صفای چهرهاش به خاطر نقاب آن صورت نیکو باشد.

جویای تبریزی