شمارهٔ ۴۲۲
دعای صبح محرومان هم آغوش اثر خیزد
غبار هستی مقصد زدامان سحر خیزد
مشو غافل ز آه غرقه در خون اسیرانت
که این سرو از کنار جوی چاک سینه برخیزد
نگردد تا جمالت مست زینت بخشی گلشن
زجام گل شراب رنگ مانند شرر خیزد
ندارم طاقت هجران که دور از جلوهٔ رویت
ز سوز دل چو مژگان دودم از راه نظر خیزد
ز بس جویا شدم محو تماشای سر زلفش
بپاشم هر کجا تخم نگه ریحان تر خیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دعای صبح محرومان هم آغوش اثر خیزد
غبار هستی مقصد زدامان سحر خیزد
هوش مصنوعی: دعای صبح افراد بیبهره به همراه اثر آن، گرد و غبار زندگی را از آغوش خود میزداید و نیل به هدف در سحرگاه به وقوع میپیوندد.
مشو غافل ز آه غرقه در خون اسیرانت
که این سرو از کنار جوی چاک سینه برخیزد
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که درد و رنج اسیران خود را نادیده نگیری، چرا که این درخت زیبای جوانهزده از کنار آب، به خاطر زخمهای عمیقش برخاسته است.
نگردد تا جمالت مست زینت بخشی گلشن
زجام گل شراب رنگ مانند شرر خیزد
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی تو درخشش گلستان را به مسکنت میکشاند، گل خنک در دل باغ میروید و از جام شراب، شعلۀ عشق شکل میگیرد.
ندارم طاقت هجران که دور از جلوهٔ رویت
ز سوز دل چو مژگان دودم از راه نظر خیزد
هوش مصنوعی: من طاقت دوری تو را ندارم و از سوز دل، چشمانم همچون دودی که از نظر دور میشود، اشک میریزد.
ز بس جویا شدم محو تماشای سر زلفش
بپاشم هر کجا تخم نگه ریحان تر خیزد
هوش مصنوعی: به خاطر کنجکاوی و عشق به زیبایی و دلربایی او، نمیتوانم چشم از او بردارم و دوست دارم هر جا که عشق و محبت رشد کند، حضور داشته باشم.

جویای تبریزی