شمارهٔ ۴۲۰
چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد
که از نفس رگ جانم فتیله عنبر شد
مراد مرد ترقی است در مراتب عشق
اگر نه به شد داغ دل تو بهتر شد
بتی که نرگس مستش بلای جان و دل است
کشید سرمه به چشم این بلای دیگر شد
ز سر نامهٔ دل تا دلت شود آگاه
پرید رنگ چو از چهره ام کبوتر شد
نبرد شیر فلک عار باشدش جویا
کسیکه چون تو سگ آستان حیدر شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد
که از نفس رگ جانم فتیله عنبر شد
هوش مصنوعی: بوی خوش زلف او باعث شد که هوا معطر شود، به گونهای که نفسکشیدن من هم مثل فتیلهی عطر عنبر احساس میشود.
مراد مرد ترقی است در مراتب عشق
اگر نه به شد داغ دل تو بهتر شد
هوش مصنوعی: مردی که در راه عشق پیشرفت میکند، اگرچه ممکن است دلی دردمند داشته باشد، اما با این حال، این درد او را به کمال و بهبود میرساند.
بتی که نرگس مستش بلای جان و دل است
کشید سرمه به چشم این بلای دیگر شد
هوش مصنوعی: نرگسی که در خوشحالی و مستیاش، درد و مشکل بسیاری برای جان و دل به بار میآورد، با سرمه کشیدن بر چشم، به بلای دیگری تبدیل شده است.
ز سر نامهٔ دل تا دلت شود آگاه
پرید رنگ چو از چهره ام کبوتر شد
هوش مصنوعی: از آغاز داستان دلم، وقتی آگاه شدی که چه بر من گذشته، رنگ چهرهام چون کبوتر که پرواز کند، تغییر کرد.
نبرد شیر فلک عار باشدش جویا
کسیکه چون تو سگ آستان حیدر شد
هوش مصنوعی: شیر آسمان (نیروهای قوی و برجسته) هیچ عاری از احترام و مقام نیست، اگر کسی مانند تو به زنگی در کنار دروازهی حیدر (علی) تبدیل شود.

جویای تبریزی