شمارهٔ ۴۱۹
با رقیبان مکن الفت به محبت سوگند
منگر جانب اغیار به الفت سوگند
مستم و جور و جفا با دل ازین بیش مکن
به ترحم به مدارا به مروت سوگند
ایکه چون ابر بود شهره به تر دامانی
نیست شایستهٔ بزم تو به عصمت سوگند
بره بادیهٔ عشق تو در گام نخست
از دل و دین بگذشتیم به همت سوگند
همره قافلهٔ غم شب هجران جویا
رفت در یاد تو از خویش به عزت سوگند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با رقیبان مکن الفت به محبت سوگند
منگر جانب اغیار به الفت سوگند
هوش مصنوعی: با رقیبان خود دوستی نکن و به عشق آنها قسم نخور، به دوستان خود نگاه کن و به دوستی آنها قسم بخور.
مستم و جور و جفا با دل ازین بیش مکن
به ترحم به مدارا به مروت سوگند
هوش مصنوعی: من مستم و از درد و ظلمی که به دل میزنی، بیش از این ادامه نده. به رحمت، بردباری و جوانمردی خود قسم که دیگر این کار را نکن.
ایکه چون ابر بود شهره به تر دامانی
نیست شایستهٔ بزم تو به عصمت سوگند
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازه تو که مانند ابر هستی، در پاکدامنی و عفت نمیتواند در این میخانه وارد شود.
بره بادیهٔ عشق تو در گام نخست
از دل و دین بگذشتیم به همت سوگند
هوش مصنوعی: در آغاز مسیر عشق تو، ما از دل و ایمان خود گذشتیم و به خاطر عزم و ارادهای که داشتیم، به پیمان خود پایبند بودیم.
همره قافلهٔ غم شب هجران جویا
رفت در یاد تو از خویش به عزت سوگند
هوش مصنوعی: در کنار کاروان غم ناشی از شب جدایی، به دنبال یاد تو بودم و به خودم قسم میخورم که به خاطر تو به افتخار و عزت پایبند باشم.

جویای تبریزی