شمارهٔ ۴۱۸
عبث دل از غم آن شوخ کافرکیش میپیچد
که گردد عقده محکم هر قدر بر خویش میپیچد
نپردازد به خود با آنکه از آشفتگی زلفش
ندانم این قدر چون بر من درویش میپیچد
نباشد گرد بادآسا تمیزی اهل دنیا را
به دامن هر گل و خاری که آید پیش میپیچد
خوشی هرگز نبیند هرکه بدخواهی است آیینش
به خو پیوسته همچون مار ظلماندیش میپیچد
به قدر خواهشت دنیا اسیر خویشتن سازد
تو گر جویا به دنیا بیش پیچی بیش میپیچد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عبث دل از غم آن شوخ کافرکیش میپیچد
که گردد عقده محکم هر قدر بر خویش میپیچد
هوش مصنوعی: دل بیدلیل و به حرفهای آن معشوق دلربا در میپیچد و به خود میپیچد، اما این غم و پیچ و تاب، تنها باعث میشود که مسائل درونیش عمیقتر و مستحکمتر شوند. هرچقدر هم که تلاش کند تا خود را جمع و جور کند، درونیاتش بیشتر دچار عذاب و تشدید میشود.
نپردازد به خود با آنکه از آشفتگی زلفش
ندانم این قدر چون بر من درویش میپیچد
هوش مصنوعی: به خود اهمیت نمیدهد، حتی اگر از بینظمی موهایش ندانم که چقدر بر من، که درویش هستم، تأثیر میگذارد.
نباشد گرد بادآسا تمیزی اهل دنیا را
به دامن هر گل و خاری که آید پیش میپیچد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که مانند گرد و باد که به راحتی به دور هر گل و خار میچرخد، انسانهای دنیا نیز تحت تأثیر آلودگیها و مشکلات زندگی قرار میگیرند و به آسانی از پاکی و آرامش دور میشوند.
خوشی هرگز نبیند هرکه بدخواهی است آیینش
به خو پیوسته همچون مار ظلماندیش میپیچد
هوش مصنوعی: کسی که بدخواه و بددل باشد، هرگز طعم خوشی را نخواهد چشید. همچون ماری که در ظلم و ستم میپیچد، او نیز همواره در پی آزار دیگران است.
به قدر خواهشت دنیا اسیر خویشتن سازد
تو گر جویا به دنیا بیش پیچی بیش میپیچد
هوش مصنوعی: در حد آرزوهایت، دنیا میتواند به شکلی که میخواهی دربیفتد، اما اگر بیشتر از آنچه میخواهی طلب کنی، دنیا نیز بیشتر از آنچه انتظار داری، پیچیده و دشوار میشود.

جویای تبریزی