گنجور

شمارهٔ ۴۱۵

خون جگر زهر بن مو بی تو سر شود
هر موی بر تنم زغمت نیشتر شود
بویش نشان زگرد رهی می دهد مرا
ترسم ز سیر گل غم دل بیشتر شود
در باغ رنگ گل چو دل غنچه بشکند
هرگه به ناز نوگل من جلوه گر شود
عیش شباب را غم پیری بود ز پی
باشد خمار بادهٔ شب چون سحر شود
در سیر باغ بیشتر از خویش می روم
دور از تو رنگ و بوی گلم بال و پر شود
گفتی دوای درد تو جویا بگو که چیست
وصلت بود علاج میسر اگر شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون جگر زهر بن مو بی تو سر شود
هر موی بر تنم زغمت نیشتر شود
هوش مصنوعی: بدون تو، هر لحظه از غم و اندوه به شدت احساس درد و رنج می‌کنم و این درد بر تمام وجودم سایه افکنده و مرا بیشتر رنج می‌دهد.
بویش نشان زگرد رهی می دهد مرا
ترسم ز سیر گل غم دل بیشتر شود
هوش مصنوعی: بوی خوشی که از طرف او می‌رسد، مرا به یاد راهی می‌اندازد؛ اما نگرانم که با دیدن گل، غم‌های دل من بیشتر شود.
در باغ رنگ گل چو دل غنچه بشکند
هرگه به ناز نوگل من جلوه گر شود
هوش مصنوعی: در باغ، وقتی دل غنچه‌ای بشکند و باز شود، هر بار گل تازه‌ای با زیبایی‌اش به نمایش در می‌آید.
عیش شباب را غم پیری بود ز پی
باشد خمار بادهٔ شب چون سحر شود
هوش مصنوعی: لذت‌های جوانی همیشه با نگرانی از پیری همراه است، چون وقتی که خواب شب به صبح می‌رسد، حالت مستی و شوق نیز از بین می‌رود.
در سیر باغ بیشتر از خویش می روم
دور از تو رنگ و بوی گلم بال و پر شود
هوش مصنوعی: در باغ، بیشتر از خودم دور می‌شوم. با فاصله از تو، رنگ و بوی گل‌ها به من روح می‌دهد و بال و پرم را باز می‌کند.
گفتی دوای درد تو جویا بگو که چیست
وصلت بود علاج میسر اگر شود
هوش مصنوعی: گفتی که برای درمان دردت بگو چه چیزی است. اگر بتوانی به وصالم برسی، درمان درد تو فراهم می‌شود.