شمارهٔ ۴۱۰
چو دست جرأتش طرح شکار شیر میریزد
گداز اشک خون ز دیدهٔ نخچیر میریزد
چنان گرد کدورت دور ازو در سینه جا دارد
که آهم بر زمین سنگینتر از زنجیر میریزد
به خاک از بس خیال صورتش با خویشتن بردم
به بام و در غبارم گردهٔ تصویر میریزد
سر و کارم به آتشپارهای افتاد کز خویش
چو از گلبرگ شبنم جوهر از شمشیر میریزد
دل افسردهام را بس که سختی پیش میآید
نفس بر لب مرا همچون دم از شمشیر میریزد
دلم جویا شکار آتشینخوییست کز بیمش
جگر خون میشود از کنج چشم شیر میریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو دست جرأتش طرح شکار شیر میریزد
گداز اشک خون ز دیدهٔ نخچیر میریزد
هوش مصنوعی: وقتی که او جرأت و شجاعتش را برای شکار شیر به نمایش میگذارد، اشکهایش مانند خون از چشمانش فرو میریزد.
چنان گرد کدورت دور ازو در سینه جا دارد
که آهم بر زمین سنگینتر از زنجیر میریزد
هوش مصنوعی: دل او چنان پر از کدورت و غم است که وقتی آه میکشد، این آه آنقدر سنگین و سنگین است که انگار بر زمین میافتد و احساس میشود مثل زنجیر سنگین است.
به خاک از بس خیال صورتش با خویشتن بردم
به بام و در غبارم گردهٔ تصویر میریزد
هوش مصنوعی: از شدت فکر کردن به چهرهاش، حس میکنم که به زمین افتادم و در دوراهیها غبار تصویر او بر سرم نشسته است.
سر و کارم به آتشپارهای افتاد کز خویش
چو از گلبرگ شبنم جوهر از شمشیر میریزد
هوش مصنوعی: من با شخصی مواجه شدم که مانند شعلهای گرم و سوزان است، و از خود به قدری لطافت و زیبایی دارد که همچون گلبرگی که شبنم را در خود نگهداری میریزد.
دل افسردهام را بس که سختی پیش میآید
نفس بر لب مرا همچون دم از شمشیر میریزد
هوش مصنوعی: دل من به شدت غمگین و نگران است، بهطوری که هر بار که با مشکلات روبهرو میشوم، احساس میکنم که نفس کشیدن برایم دشوار شده و همچون قطرههای خونی که از شمشیر میریزد، عذاب میکشم.
دلم جویا شکار آتشینخوییست کز بیمش
جگر خون میشود از کنج چشم شیر میریزد
هوش مصنوعی: دل من به دنبال کسی است که با ویژگیهای آتشین و پرشور خود، احساساتی را در من بیدار کند. این شدت احساس باعث میشود که از ترس و هیجان، دلم به شدت بی تاب شود و اشکهای من مانند شیر از چشمانم بریزد.

جویای تبریزی