گنجور

شمارهٔ ۴۰۸

جگر در تشنگی جان‌بخشیی کز آب می‌بیند
دل افسردهٔ ما از شراب ناب می‌بیند
ز بس در گرم سیر آرزو لب تشنهٔ وصل است
دلم شد آب و خود را همچنان بی‌تاب می‌بیند
کسی کو لعل آن لب را به برگ گل دهد نسبت
نشاط مستی می از گلاب ناب می‌بیند
دل روشن ترا در دیده‌ات معیوب بنماید
نگون می‌بیند ار خود را کسی در آب می‌بیند
چنان در خود فرو رفته است سرگردان فکر او
که از تمثال خود آیینه را گرداب می‌بیند
سیه کرده است تا جویا به صبح گردنش چشمی
نمکم در دیده‌ها از جلوهٔ مهتاب می‌بیند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جگر در تشنگی جان‌بخشیی کز آب می‌بیند
دل افسردهٔ ما از شراب ناب می‌بیند
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که وجود آبی که جان می‌بخشد، برای دل افسرده و تشنه ما ضروری است. این آب که به عنوان شراب ناب توصیف شده، نشانه‌ای از شادابی و سرزندگی است که می‌تواند دل را از غم و افسردگی نجات دهد.
ز بس در گرم سیر آرزو لب تشنهٔ وصل است
دلم شد آب و خود را همچنان بی‌تاب می‌بیند
هوش مصنوعی: به خاطر خواسته‌های فراوانی که در دل دارم، قلبم مانند شخصی تشنه است که به دنبال وصلی می‌گردد. اما با این حال، همچنان بی‌قرار و نا آرام احساس می‌کنم.
کسی کو لعل آن لب را به برگ گل دهد نسبت
نشاط مستی می از گلاب ناب می‌بیند
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی و جذابیت لب‌های زیبا را به نرمی و لطافت گل تشبیه کند، شادی و سرخوشی ناشی از نوشیدن شراب ناب را در عطر گلاب احساس می‌کند.
دل روشن ترا در دیده‌ات معیوب بنماید
نگون می‌بیند ار خود را کسی در آب می‌بیند
هوش مصنوعی: دل روشن تو، در چشمانت عیب‌دار به نظر می‌رسد، پس اگر کسی خود را در آبی ببیند، به سختی می‌تواند پیشرفت خود را تشخیص دهد.
چنان در خود فرو رفته است سرگردان فکر او
که از تمثال خود آیینه را گرداب می‌بیند
هوش مصنوعی: او به قدری در افکارش غرق شده که زمانی که به آیینه نگاه می‌کند، تصویر خود را مانند یک گرداب می‌بیند و از آن سردرگم شده است.
سیه کرده است تا جویا به صبح گردنش چشمی
نمکم در دیده‌ها از جلوهٔ مهتاب می‌بیند
هوش مصنوعی: او با چشمان خالی و محزونش، در انتظار صبح است و در دل شب، زیبایی‌های ماه را در چشمانش می‌بیند.