شمارهٔ ۴۰۵
چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید
از آن فرنگ حیا لاله لاله رنگ چید
میان چاه زنخدان او نشان یابد
کسیکه پای دلش در ره هوس لغزید
اسیر زلف و رخ و خال و خط به مدرس عشق
بود چنانکه شناسد کسی سیاه و سفید
به کام مرده دلان ریختی زلال حیات
لبت چو در جسد نای روح نغمه دمید
زتیغ بازی برق نگاه او امروز
ز روی باده کشان شعله شعله رنگ پرید
بسان طائر ذی بال می پرانیدند
اگر چو جویا می داشت پیر خم دومرید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید
از آن فرنگ حیا لاله لاله رنگ چید
هوش مصنوعی: زمانی که دختری با چشمان زیبا و بازیگوش خود را در آینه دید، از زیبایی و نشانی که داشت، گلهایی به رنگ لاله برداشت.
میان چاه زنخدان او نشان یابد
کسیکه پای دلش در ره هوس لغزید
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر خواستههای دنیوی و هوای نفس خود، قلبش را در مسیرهای پرخطر میاندازد، به راحتی میتواند از نشانههای محبت و زیباییهای درون دیگری آگاه شود.
اسیر زلف و رخ و خال و خط به مدرس عشق
بود چنانکه شناسد کسی سیاه و سفید
هوش مصنوعی: شخصی در دام زیباییهای مو، چهره، خال و خط عشق گرفتار شده است، مانند کسی که تفاوت میان سیاه و سفید را تشخیص میدهد.
به کام مرده دلان ریختی زلال حیات
لبت چو در جسد نای روح نغمه دمید
هوش مصنوعی: تو با لب و خوشگویی خود زندگی را به دلهای پژمرده بخشیدی، مثل اینکه در یک جسد بدون روح، نگاهی تازه و آواز تازهای دمیده باشی.
زتیغ بازی برق نگاه او امروز
ز روی باده کشان شعله شعله رنگ پرید
هوش مصنوعی: امروز نگاه او مانند تیغی برقآسا است و زیباییاش چون شرابی از خنکای باده، شعلۀ رنگین و درخشان را به نمایش میگذارد.
بسان طائر ذی بال می پرانیدند
اگر چو جویا می داشت پیر خم دومرید
هوش مصنوعی: اگر کسی به مانند پرندهای با بال، پرواز میکرد و گرایش به حقیقت داشت، دیگران او را نیز در این مسیر تشویق میکردند.

جویای تبریزی