گنجور

شمارهٔ ۳۵

ضعف کرد آگه از احوالم دلارام مرا
رنگ از رخ رفتهٔ من برد پیغام مرا
ترسم از جوش نزاکت چون رگ گل جا کند
تار پیراهن به تن شوخ گل اندام مرا
دام در خاکی بود هر جلوه موج مرا
بگذراند بسکه غم در کلفت ایام مرا
همچو آن زخمی که بعد از به شدن آید بهم
محو می سازد نگین از ننگ من نام مرا
بسکه جویا خو به سختیهای دوران کرده ام
در دل خارا شرر کی دارد آرام مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضعف کرد آگه از احوالم دلارام مرا
رنگ از رخ رفتهٔ من برد پیغام مرا
هوش مصنوعی: وقتی دلبر از حال من خبر دار شد، رنگ صورت من پریده و پیام من را دریافت کرد.
ترسم از جوش نزاکت چون رگ گل جا کند
تار پیراهن به تن شوخ گل اندام مرا
هوش مصنوعی: من می‌ترسم که لطافت و نرمی من باعث شود تا رگ گل، جایی در نزدیکی من پیدا کند و در پیراهن من جا بگیرد. این موضوع به من که به زیبایی و جوانی خود می‌نازم، آسیب می‌زند.
دام در خاکی بود هر جلوه موج مرا
بگذراند بسکه غم در کلفت ایام مرا
هوش مصنوعی: موجب غم و درد من بسیار است و این احساسات تیره و تار در دل من سنگینی می‌کند، به طوری که هر زیبایی و جلوه‌ای از زندگی نمی‌تواند مرا از این حال و هوای غمگین رها کند.
همچو آن زخمی که بعد از به شدن آید بهم
محو می سازد نگین از ننگ من نام مرا
هوش مصنوعی: همانند زخمی که بعد از بهبود، اثر خود را محو می‌کند، نام من نیز از ننگ و عیبم پاک می‌شود.
بسکه جویا خو به سختیهای دوران کرده ام
در دل خارا شرر کی دارد آرام مرا
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بارها و بارها با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کرده‌ام، حالا در درون من هیچ چیز نمی‌تواند آرامش را به من برگرداند.