شمارهٔ ۳۴۱
آنکه از داغ فراقت جگرش سوخته است
یار اغیار شدن بیشترش سوخته است
اولین گام بود راه به مقصد چون برق
هر که از گرم روی بال و پرش سوخته است
دوری از مال جهان جوی که آسوده شوی
جگر لاله ز پهلوی زرش سوخته است
شعلهٔ آه زلب تا مژه ام را دریافت
عالم هجر نگر خشک و ترش سوخته است
خویش را شمع صفت می دهد از آه به باد
هر که از آتش عشقت جگرش سوخته است
تیر آهم ندهد داد فلک را جویا
مگر از آتش دل بال و پرش سوخته است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه از داغ فراقت جگرش سوخته است
یار اغیار شدن بیشترش سوخته است
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنج جدایی تو به شدت آسیب دیده، وقتی به دیگران وابسته میشود، بیشتر از قبل در عذاب است.
اولین گام بود راه به مقصد چون برق
هر که از گرم روی بال و پرش سوخته است
هوش مصنوعی: اولین قدم در مسیر رسیدن به هدف، مانند جرقهای است که به سرعت روشن میشود؛ به ویژه برای کسانی که با تلاش و سختی به نتیجهای دست یافتهاند.
دوری از مال جهان جوی که آسوده شوی
جگر لاله ز پهلوی زرش سوخته است
هوش مصنوعی: از دنیا و از ثروتهای آن فاصله بگیر تا آرامش پیدا کنی. دل لاله از شدت غم و درد مانند زعفرانی سوخته شده است.
شعلهٔ آه زلب تا مژه ام را دریافت
عالم هجر نگر خشک و ترش سوخته است
هوش مصنوعی: آتش غصهای که از لبانم به چشمهایم سرازیر شده، نشان میدهد که در دنیای جدایی، هم اشکها و هم لبخندهایم سوختهاند.
خویش را شمع صفت می دهد از آه به باد
هر که از آتش عشقت جگرش سوخته است
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد عشق تو رنج میبرد و دلش آتش گرفته، با غمهایش مانند شمعی میسوزد و به بادها میسپارد.
تیر آهم ندهد داد فلک را جویا
مگر از آتش دل بال و پرش سوخته است
هوش مصنوعی: ناله و درد من به آسمان نمیرسد، مگر اینکه از شدت عشق و غم، جانم سوخته و بال و پرم از بین رفته است.

جویای تبریزی