گنجور

شمارهٔ ۳۲۳

آشوب جهان فتنهٔ ایام همین است
شوخی که زدل می برد آرام همین است
مستانه خرامان شده آن شاخ گل امروز
ای سرو زحق نگذری اندام همین است
نگرفت کسی کام زوصل تو بهرحال
گر زاری اگر زورگر ابرام همین است
چندین چه کنی محرم خود باد صبا را
دل را به سر زلف تو پیغام همین است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آشوب جهان فتنهٔ ایام همین است
شوخی که زدل می برد آرام همین است
هوش مصنوعی: هرج و مرج دنیا و مشکلات زمانه به همین شکل است، و این بی‌قراری و اختلالی که از دل برمی‌آید، همین است.
مستانه خرامان شده آن شاخ گل امروز
ای سرو زحق نگذری اندام همین است
هوش مصنوعی: امروز آن شاخه گل به طرز مستانه‌ای در حال حرکت است، ای سرو! تو نیز از خدای خود نگذری؛ همین‌اندامی که داری، نشان‌دهنده وضعیت کنونی‌ات است.
نگرفت کسی کام زوصل تو بهرحال
گر زاری اگر زورگر ابرام همین است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از زلف تو بهره‌ای نبرد، چون به هر حال، چه با زاری و چه با تلاش، این وضعیت تغییر نخواهد کرد.
چندین چه کنی محرم خود باد صبا را
دل را به سر زلف تو پیغام همین است
هوش مصنوعی: چند بار می‌توانی با نسیم صبح صحبت کنی؟ دل من تنها پیغامش این است که به زلف تو علاقه‌مند است.