گنجور

شمارهٔ ۳۱۲

دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت
دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت
به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد
پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت
خداگواست که چیزی به خویش نسپارد
محاسبی که تواند زخود حساب گرفت
عرق فشان حجاب از نگاه گرم که شد
دگر که از گل رخسار او گلاب گرفت
توان به راستی از اهل ظلم باج ستاند
خدنگ ما پر پرواز از عقاب گرفت
زند به روی چمن دست روز استغنا
سحر که موج نسیم از رخت نقاب گرفت
فتد چو پرتو خورشید بر گل رویش
گمان کنند خلایق که آفتاب گرفت
هر آنچه یک نفس اندوخت از دلم مژگان
زبحر جویا در قرنها سحاب گرفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت
دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت
هوش مصنوعی: دل من وقتی که خواسته‌هایش را از دو معشوق به دست آورد، دیگر به دنبال ساقی کوثر می‌رود که از شراب لذت می‌برد.
به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد
پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت
هوش مصنوعی: کسی که برای ساختن زندگی دنیوی‌اش به راحتی از اصول و ارزش‌های اخلاقی خود چشم‌پوشی کرده، حالا با ریختن اشک‌های ندامت و پشیمانی به حال خود افسوس می‌خورد که همه‌چیزش را در آب و ناپایداری دنیا از دست داده است.
خداگواست که چیزی به خویش نسپارد
محاسبی که تواند زخود حساب گرفت
هوش مصنوعی: خداوند شاهد است که هیچ چیز را به خود واگذار نمی‌کند؛ زیرا کسی که می‌تواند از خودش حساب بکشد، همواره در محاسبه و ارزیابی خواهد بود.
عرق فشان حجاب از نگاه گرم که شد
دگر که از گل رخسار او گلاب گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که عرق از حرارت و عشق آن چهره زیبا بر هیچ یک از نگاه‌ها نفوذ کند، دیگر چه کسی می‌تواند از گل صورتی او بویی بگیرد؟
توان به راستی از اهل ظلم باج ستاند
خدنگ ما پر پرواز از عقاب گرفت
هوش مصنوعی: درست است که ما از ظلم و ستم افزارهایی داریم که می‌توانیم به‌وسیله آن‌ها حقوق خود را بگیریم، اما باید بدانیم که قدرت ما در وهله اول به ناچار از خودمان و توانایی‌هایمان نشأت می‌گیرد.
زند به روی چمن دست روز استغنا
سحر که موج نسیم از رخت نقاب گرفت
هوش مصنوعی: زندگی در دشت و چمن به دست روزی بدون نیاز و درخواست صبحگاهی است که نسیم با لطافت از چهره‌ات پرده‌برداری می‌کند.
فتد چو پرتو خورشید بر گل رویش
گمان کنند خلایق که آفتاب گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که نور خورشید بر چهره آن گل تابیده می‌شود، مردم گمان می‌کنند که آفتاب گرفته است.
هر آنچه یک نفس اندوخت از دلم مژگان
زبحر جویا در قرنها سحاب گرفت
هوش مصنوعی: هر آنچه که با یک نفس از دل جمع کردم، مژگانم مانند دریا به دنبال آن است و در طول قرن‌ها، ابرهایی از غم انباشته شده است.