گنجور

شمارهٔ ۳۰۵

مهی که مهر رخش در ضمیر ما گرم است
به التفات کرم سرد و با جفا گرم است
زتاب آه جگر خستگان او خورشید
سربرهنه به سر می برد هوا گرم است
به دستیاری عشق تو چون فتیلهٔ داغ
به هر کجا که نشینیم جای ما گرم است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهی که مهر رخش در ضمیر ما گرم است
به التفات کرم سرد و با جفا گرم است
هوش مصنوعی: ماه‌تابی که تصویر صورت زیبای تو در دل ما جا دارد، به لطف و محبت تو سردی و سختی را تحمل می‌کند و گرمی و عشق را تجربه می‌کند.
زتاب آه جگر خستگان او خورشید
سربرهنه به سر می برد هوا گرم است
هوش مصنوعی: آفتاب با روشنایی خیره‌کننده‌اش در آسمان می‌درخشد و هوا به شدت گرم است، گویی که این گرما نتیجه‌ی درد و رنج دل‌شکسته‌هاست.
به دستیاری عشق تو چون فتیلهٔ داغ
به هر کجا که نشینیم جای ما گرم است
هوش مصنوعی: با کمک عشق تو، مانند فتیله‌ای داغ، هرجا که باشیم، احساس راحتی و گرما می‌کنیم.