شمارهٔ ۳۰
ساخت درد تازه محو از خاطرم آزارها
میکند سوزن تهی پا را علاج خارها
پرنیان شعله میبافم ز تار و پود آه
میتوان دریافت حالم از قماش کارها
گرد کلفت بس که آید با سرشک از دل به چشم
پردههای دیده در ما و تو شد دیوارها
هر قدر طول اَمَل، آزار مردم بیشتر
هست درخورد درازی پیچ و تاب مارها
نشتر مضراب چون بر رگ زنی طنبور را
خون به جای نغمه میآید برون از تارها
با بزرگان است جویا نشئهٔ کوچک دلی
همزبان گردند با هر کودکی کهسارها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساخت درد تازه محو از خاطرم آزارها
میکند سوزن تهی پا را علاج خارها
هوش مصنوعی: خودآزاری و یادآوری رنجهای گذشته، به من آزار میدهد. بیتوجهی به زخمها و دردها، مانند سوزن خالی است که نمیتواند به درمان زخمها کمک کند.
پرنیان شعله میبافم ز تار و پود آه
میتوان دریافت حالم از قماش کارها
هوش مصنوعی: من با نخی از آه، پارچهای از شعلههای نرم میبافم، و میتوان از نوع کارهایم حال و روزم را فهمید.
گرد کلفت بس که آید با سرشک از دل به چشم
پردههای دیده در ما و تو شد دیوارها
هوش مصنوعی: بسیاری از احساسات و افکار در دل ما جمع شده و به واسطه اشک، به چشمانمان میرسند. این احساسات و اندیشهها همچون دیواری بین ما و دیگران قرار گرفتهاند.
هر قدر طول اَمَل، آزار مردم بیشتر
هست درخورد درازی پیچ و تاب مارها
هوش مصنوعی: هر چقدر که امید و آرزوهای بیپایه و بیمورد طولانیتر شود، زحمت و رنج مردم بیشتر خواهد شد. در حقیقت، پیچیدگی و دشواری مشکلات نیز بر این آزار میافزاید.
نشتر مضراب چون بر رگ زنی طنبور را
خون به جای نغمه میآید برون از تارها
هوش مصنوعی: وقتی که با دقت و شدت بر تارهای طنبور ضربه میزنی، به جای نغمه و آهنگ، از آن خون میریزد؛ گویی این کار درد و رنج را به یدک میکشد.
با بزرگان است جویا نشئهٔ کوچک دلی
همزبان گردند با هر کودکی کهسارها
هوش مصنوعی: با افراد بزرگ مشورت کن، زیرا حتی دلهای کوچک نیز میتوانند با هر بچهای که در کنارشان است، به زبانی مشترک صحبت کنند.

جویای تبریزی