شمارهٔ ۲۹۶
با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت
حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت
بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت
بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت
شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود
جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت
یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش
صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت
حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت
هوش مصنوعی: امروز اسیران ناز تو در زنجیر هستند و حلقهای که از چشمهای معشوقان به گردن دارند، مربوط به زلفهای گرهخورده توست.
بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت
بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت
هوش مصنوعی: بعد از مرگ هم آتش دل ما کم نشد، هرچند به اندازهی آبی که شمشیر تو داشت، بر سر ما ریخته شد.
شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود
جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت
هوش مصنوعی: شرم میکنم از این که هر بار که چهرهات را آشکار میکنی، جنگهایی به پا میشود که هنرمند با قلمش تصویر تو را میکشد.
یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش
صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت
هوش مصنوعی: به یاد ایامی میافتم که هر رشته از زلف کج او، آماده به دام انداختن و تسخیر قلب من بود.

جویای تبریزی