گنجور

شمارهٔ ۲۹۴

جوش اشکم از شفق بر آسمان خوناب ریخت
شیشهٔ رنگم شکست و بر زمین مهتاب ریخت
پرتوی از آتش خوی تر بر کهسار تافت
از دل خارا شرر چون قطره های آب ریخت
دور از آن خاک سر کوبسکه می پیچم به خویش
از جگر تا دیده اشکم رنگ صد گرداب ریخت
تا نسیم نسترن زار بناگوشت وزید
شبنم از هر قطرهٔ اشکم در سیراب ریخت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جوش اشکم از شفق بر آسمان خوناب ریخت
شیشهٔ رنگم شکست و بر زمین مهتاب ریخت
هوش مصنوعی: اشک‌های من به مانند رنگ‌های افق در آسمان جاری شد و مانند شیشه‌ای که می‌شکند، احساسات و اندوه من بر زمین به مانند نوری که از ماه می‌تساد می‌ریزد، پاشیده شد.
پرتوی از آتش خوی تر بر کهسار تافت
از دل خارا شرر چون قطره های آب ریخت
هوش مصنوعی: یک پرتو از آتش وجود خود به بالای کوه پاشیده شده است و از دل سنگی، جرقه‌هایی مانند قطرات آب به زمین می‌ریزند.
دور از آن خاک سر کوبسکه می پیچم به خویش
از جگر تا دیده اشکم رنگ صد گرداب ریخت
هوش مصنوعی: دور از آن دیاری که برایم عزیز است، به خاطر خاطرات و احساساتم، اشک از چشمانم جاری می‌شود و این درد و اندوه در من مانند گرداب می‌چرخد.
تا نسیم نسترن زار بناگوشت وزید
شبنم از هر قطرهٔ اشکم در سیراب ریخت
هوش مصنوعی: هنگامی که نسیم ملایمی از طرف نسترن‌ها وزید، شبنم مثل قطرات اشک من بر زمین ریخت و همه جا را سیراب کرد.