شمارهٔ ۲۸۷
چرخ خاکستری از آتش سودای من است
وسعت آباد جهان گوشهٔ صحرای من است
فیض باطن سبب زینت ظاهر باشد
چاک دل غنچه صفت زیب سراپای من است
طرفه انداز خرامی است ترا فرش رهت
تا نظر کار کند چشم تمنای من است
نبض بیمار صفت در ره شوقش جویا
جاده گرم طپش از گرمرویهای من است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چرخ خاکستری از آتش سودای من است
وسعت آباد جهان گوشهٔ صحرای من است
هوش مصنوعی: زندگی من تحت تأثیر آتش آرزوها و شگفتیهای درونم است و گسترهای که با زیباییها و دستاوردهای من پر شده، به وسعت یک دشت بیانتهاست.
فیض باطن سبب زینت ظاهر باشد
چاک دل غنچه صفت زیب سراپای من است
هوش مصنوعی: خوشبختی درونی باعث زیبایی ظاهر میشود و دل من که همچون غنچه است، تمام زیباییهایم را نمایان میکند.
طرفه انداز خرامی است ترا فرش رهت
تا نظر کار کند چشم تمنای من است
هوش مصنوعی: تو با زیباییات همچون فرشی درخشان قدم برمیداری و چشمانم همچون یک آرزو به تو خیره شدهاند و در پی تماشای هر حرکت و رفتار تو هستند.
نبض بیمار صفت در ره شوقش جویا
جاده گرم طپش از گرمرویهای من است
هوش مصنوعی: نبض بیمارگونهام در پی شوقش است و جادهای که پیش رو دارم، از تپش قلب گرم من آکنده است.

جویای تبریزی