شمارهٔ ۲۸۵
تا چمن از جلوه ات رشک جنان گردیده است
برگ برگ غنچه در وصفت زبان گردیده است
شد پس از مردن غبارم سرمهٔ آوازها
بسکه در هر ذره ام رازی نهان گردیده است
بر سر خاکم هما کسب سعادت می کند
استخوانم تا خدنگت را نشان گردیده است
سرخرویی را مهیا همچو برگ غنچه باش
گر ترا جویا یکی با دل زبان گردیده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چمن از جلوه ات رشک جنان گردیده است
برگ برگ غنچه در وصفت زبان گردیده است
هوش مصنوعی: چمن به زیبایی تو حسادت میکند و هر جوانهای در وصف تو صحبت میکند.
شد پس از مردن غبارم سرمهٔ آوازها
بسکه در هر ذره ام رازی نهان گردیده است
هوش مصنوعی: بعد از مرگ من، به غباری تبدیل شدم که در صدای آوازها فرورفته است. به حدی در هر ذرهام رازهایی پنهان شده که نمیتوان آنها را دید.
بر سر خاکم هما کسب سعادت می کند
استخوانم تا خدنگت را نشان گردیده است
هوش مصنوعی: بر روی قبر من، هما (پرنده خوشبختی) در حال تلاش برای کسب سعادت است و استخوانهای من تا زمانی که تیر تو به هدف خورده، در حال انتظار است.
سرخرویی را مهیا همچو برگ غنچه باش
گر ترا جویا یکی با دل زبان گردیده است
هوش مصنوعی: برای کسی که به دنبال توست، خود را آماده کن و مانند گل برگ غنچه باش. زیرا کسی که با دل تو را میجوید، به زبان احساسات به تو نزدیک شده است.

جویای تبریزی