گنجور

شمارهٔ ۲۸۲

هیچگه بی پیچ و تاب این جسم غم فرسوده نیست
رشتهٔ جانم رنگ خواب ار شود آسوده نیست
حیف بر تن گر نه چون فانوس دارد سوز عشق
وای بر دل گر به رنگ غنچه خون آلوده نیست
اضطرابی هست در طالع، دل از کف داده را
بخت ما سرگشتگان در خواب هم آسوده نیست
ساخت همت فارغ از درد سر محتاجی ام
جبهه ام جویا ز صندل چون هلال اندوده نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچگه بی پیچ و تاب این جسم غم فرسوده نیست
رشتهٔ جانم رنگ خواب ار شود آسوده نیست
هوش مصنوعی: هیچ وقت این جسم خسته و غمگین بدون پیچیدگی و مشکلات نیست و اگر حتی روح من به آرامش برسد، باز هم نمی‌تواند از خواب و غم فرار کند.
حیف بر تن گر نه چون فانوس دارد سوز عشق
وای بر دل گر به رنگ غنچه خون آلوده نیست
هوش مصنوعی: آه، چه حیف که بدن مثل یک فانوس سوز و روشنایی عشق را ندارد! و افسوس بر دل که اگر به رنگ غنچه، آغشته به خون نباشد، چگونه می‌تواند احساسات واقعی و عمیق را نشان دهد؟
اضطرابی هست در طالع، دل از کف داده را
بخت ما سرگشتگان در خواب هم آسوده نیست
هوش مصنوعی: در سرنوشت ما نوعی اضطراب وجود دارد و کسانی که دل‌شان را از دست داده‌اند، حتی در خواب هم آرامش ندارند و بخت ما را در حیرت و سردرگمی قرار داده است.
ساخت همت فارغ از درد سر محتاجی ام
جبهه ام جویا ز صندل چون هلال اندوده نیست
هوش مصنوعی: در تلاش برای ساختن و پیشرفت، دردی از وضعیت نیازمندی ندارم. سرباز من به دنبال جبهه‌ای است که مانند هلال ماه زیبا و خوشبو باشد.