گنجور

شمارهٔ ۲۸۱

صبحدم خار چمن دامان آن دلجو گرفت
تا ز روی و موی او گل فیض رنگ و بو گرفت
یافتم راه فنا را همچو شمع صبحدم
جبههٔ اندیشه‌ام تا جای بر زانو گرفت
قطرهٔ اشکم چو گوهر بسته می‌ریزد زچشم
بس‌که دل از سردمهری‌های آن بدخو گرفت
یک سر مو کم نکرد از دلربایی‌های یار
خط مگر سرمشق پیچ و تاب از آن گیسو گرفت
هر که را در خورد استعداد جایی داده‌اند
لاله صحرا، گل چمن، سنبل کنار جو گرفت
روی آن آیینه رو می‌گیرد از ما بی‌دلان
با وجود آن‌که کی آیینه از کس رو گرفت
چشم او، آیین ترکان، زلف، کیش هندوان
مذهب آتش‌پرستان خال روی او گرفت
اشک چون از دل جدا شد بر کنار ما نشست
طفل بی‌مادر به پیش هر که آمد خو گرفت
گوشه‌گیری را رسانیده به معراج قبول
تا دل آواره جویا گوشهٔ ابرو گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبحدم خار چمن دامان آن دلجو گرفت
تا ز روی و موی او گل فیض رنگ و بو گرفت
هوش مصنوعی: در صبح زود، خارهای چمن از دامن دلداده‌ای خارانی گرفتند و از زیبایی و لطافت او، گل‌های خوشبو و رنگارنگی به وجود آمد.
یافتم راه فنا را همچو شمع صبحدم
جبههٔ اندیشه‌ام تا جای بر زانو گرفت
هوش مصنوعی: من راه نابودی را یافتم، همان‌گونه که شمعی در صبحگاه می‌سوزد و فکر و اندیشه‌ام را تا جایی پیش بردم که بر زانو نشستم.
قطرهٔ اشکم چو گوهر بسته می‌ریزد زچشم
بس‌که دل از سردمهری‌های آن بدخو گرفت
هوش مصنوعی: اشک من مانند مروارید در حال ریزش است و همه اینها به خاطر این است که دل من از بی‌مهری‌های آن انسان بدذات آزرده شده است.
یک سر مو کم نکرد از دلربایی‌های یار
خط مگر سرمشق پیچ و تاب از آن گیسو گرفت
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی یار هیچ تغییری نکرده و همچنان دلرباست. حتی یک سر مو از زیبایی‌اش کم نشده و این موهایش به من الهام بخشیده تا در آرایش و پیچ و تاب آنها یاد بگیرم و هنر کنم.
هر که را در خورد استعداد جایی داده‌اند
لاله صحرا، گل چمن، سنبل کنار جو گرفت
هوش مصنوعی: هر کس را که ظرفیت و استعدادش مناسب باشد، در مکان و زمان خاصی قرار می‌دهند، مانند لاله‌ای که در دشت می‌روید، گلی که در چمن می‌شکفد، یا سنبل کنار آب.
روی آن آیینه رو می‌گیرد از ما بی‌دلان
با وجود آن‌که کی آیینه از کس رو گرفت
هوش مصنوعی: آیینه به ما بیدلان پشت می‌کند، در حالی که هیچ‌گاه آیینه از کسی روی برنمی‌گرداند.
چشم او، آیین ترکان، زلف، کیش هندوان
مذهب آتش‌پرستان خال روی او گرفت
هوش مصنوعی: چشم او شبیه زیبایی‌های ترک‌هاست، زلفش مانند موهای زیبای هندوان است و خال روی او نشانه‌ای از محبت و زیبایی است که به یاد آتش‌پرستان می‌آید.
اشک چون از دل جدا شد بر کنار ما نشست
طفل بی‌مادر به پیش هر که آمد خو گرفت
هوش مصنوعی: وقتی اشک از دل انسان جدا می‌شود، در کنار او قرار می‌گیرد، همچون کودک بی‌مادری که به هر کسی که می‌رسد، عادت می‌کند.
گوشه‌گیری را رسانیده به معراج قبول
تا دل آواره جویا گوشهٔ ابرو گرفت
هوش مصنوعی: کسی که به دوری و گوشه‌گیری روی آورده، به مقام بالایی از پذیرش و درک رسیده است. در حالی که دلش در جستجوی آرامش و محبت است، به یاد یک نگاه خاص و دلربا افتاده است.