گنجور

شمارهٔ ۲۸

هر قدر زور آورد عشقت شکیباییم ما
شمع سان در سوختنها پای بر جاییم ما
کس زحال تیره روزان جنون آگاه نیست
همچو شب در خود نهان از جوش سوداییم ما
می رویم از خویشتن چون شمع با بال نگاه
تا به رخسار تو سرگرم تماشاییم ما
مشت خاک ما کند جولان قمری بر هوا
گرد راه جلوهٔ آن سرو بالاییم ما
واله دیدار را نظاره از جا می برد
همچو شبنم محو آن خورشید سیماییم ما
ما نه ما باشیم تا مستیم اسیر خویشتن
چون زخود رفتیم در راه طلب ماییم ما
تنگنای شهر مانوس مزاج عشق نیست
همچو مجنون از هواداران صحراییم ما
در نظرشان دگر جویا قناعت پیشه راست
پای در دامان اگر بردیم دریاییم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر قدر زور آورد عشقت شکیباییم ما
شمع سان در سوختنها پای بر جاییم ما
هوش مصنوعی: عشق تو هر چقدر هم فشار بیاورد، ما با صبر و استقامت باقی خواهیم ماند. مانند شمعی که در آتش سوختن، ثابت و استوار هستیم.
کس زحال تیره روزان جنون آگاه نیست
همچو شب در خود نهان از جوش سوداییم ما
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از حال و روز سخت و غم‌انگیز ما باخبر نیست، مانند شب که در خود خفا و پنهان است، ما نیز در خروش و هیجان درون خود غرقیم.
می رویم از خویشتن چون شمع با بال نگاه
تا به رخسار تو سرگرم تماشاییم ما
هوش مصنوعی: ما مانند شمعی هستیم که از خودمان دور می‌شویم و تنها به تماشای چهره تو مشغول هستیم.
مشت خاک ما کند جولان قمری بر هوا
گرد راه جلوهٔ آن سرو بالاییم ما
هوش مصنوعی: خاک ما را قمر (پرنده‌ای شبیه کبوتر) در آسمان می‌چرخاند، در حالی که ما با زیبایی خود، مانند آن سرو بلند، در راه جلوه‌گری داریم.
واله دیدار را نظاره از جا می برد
همچو شبنم محو آن خورشید سیماییم ما
هوش مصنوعی: عاشقانی که به دیدار معشوق می‌رسند، حال و هوایشان به گونه‌ای است که تمام وجودشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، همانطور که شبنم در برابر نور خورشید محو می‌شود. ما نیز مانند آن شبنم، تحت تأثیر زیبایی معشوق هستیم.
ما نه ما باشیم تا مستیم اسیر خویشتن
چون زخود رفتیم در راه طلب ماییم ما
هوش مصنوعی: ما دیگر خود را فراموش کرده‌ایم و به مستی و آزادی دست یافته‌ایم. وقتی از خودمان رها شویم و در جستجوی حقیقت و معنا قدم برداریم، به حقیقت وجود خود پی خواهیم برد و از قید و بندهای خود آزاد خواهیم شد.
تنگنای شهر مانوس مزاج عشق نیست
همچو مجنون از هواداران صحراییم ما
هوش مصنوعی: شهر و فضای تنگ و بسته، مناسب عشق و محبت نیست. ما مانند مجنون، عاشق دشت و صحرا هستیم و دل‌مان می‌خواهد در فضای آزاد و طبیعی زندگی کنیم.
در نظرشان دگر جویا قناعت پیشه راست
پای در دامان اگر بردیم دریاییم ما
هوش مصنوعی: در دید آن‌ها، خواستن و قناعت به کار خودشان است. اگر ما هم در زندگی ساده و راست‌قامت باشیم، به دریای بزرگی خواهیم رسید.