گنجور

شمارهٔ ۲۷

می نماید در شب تاریک راه دور را
چشمی از شمع است روشن تر عصای کور را
رستمی، تا چون کمان حلقه بر خود غالبی
می کند گردآوری برگشتن از خود زور را
در پناه عجز ایمن گشتم از جور سپهر
رهزنی در پی نباشد کاروان مور را
شوخی مژگان شد از بیماری چشم تو بیش
اضطراب نبض افزون تر بود رنجور را
عشق را نازم که چون بر تخت استغنا نشست
کرد کشکول گدایی کاسهٔ فغفور را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می نماید در شب تاریک راه دور را
چشمی از شمع است روشن تر عصای کور را
هوش مصنوعی: در شب تاریک، نوری که از شمع می‌تابد، راهی دور را روشن می‌کند و حتی برای فردی که نابینا است، روشن‌تر از عصای او به نظر می‌رسد.
رستمی، تا چون کمان حلقه بر خود غالبی
می کند گردآوری برگشتن از خود زور را
هوش مصنوعی: رستم، مانند کمان که برای قدرت و تسلط بر خود حلقه می‌زند، باید توانایی و قدرت را در خود جمع کند و از جریانات خارجی و فشارها فاصله بگیرد.
در پناه عجز ایمن گشتم از جور سپهر
رهزنی در پی نباشد کاروان مور را
هوش مصنوعی: من در سایه ناتوانی خود، از ظلم روزگار احساس امنیت کردم، زیرا در پی آن نیستم که مانند یک مور، در جستجوی کاروانی باشم.
شوخی مژگان شد از بیماری چشم تو بیش
اضطراب نبض افزون تر بود رنجور را
هوش مصنوعی: شوخی کردن مژگان (اکنای چشم) به خاطر بیماری چشمان تو، بیشتر از آن که برای رنجور آرامش بیاورد، اضطراب او را افزایش می‌دهد.
عشق را نازم که چون بر تخت استغنا نشست
کرد کشکول گدایی کاسهٔ فغفور را
هوش مصنوعی: عشق را ستایش می‌کنم، زیرا وقتی که بر جایگاه بی‌نیازی نشسته است، ظرف طلب و نیازمندی را کنار می‌گذارد و از مقام سلطنت و قدرت برمی‌خیزد.