شمارهٔ ۲۷۶
هر که او با قامت خم گشته غافل خفته است
بی خبر در سایهٔ دیوار مایل خفته است
گر سرپایی زنی با دست بخشش فرصت است
دولت بیدار در دامان سایل خفته است
شاهد مست خیالش ز اول شب تا سحر
همچو بوی غنچه ام در خلوت دل خفته است
سیر عالم می کند از فیض بیداری دلش
پای سعی هر که در دامن منزل خفته است
نیست غیر از سحرکاری چشم خواب آلود را
کشته جویا خلق عالم را و قاتل خفته است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که او با قامت خم گشته غافل خفته است
بی خبر در سایهٔ دیوار مایل خفته است
هوش مصنوعی: هر کسی که با قامت خم و مایل به خواب رفته، بیخبر و غافل در سایهی دیوار نشسته است.
گر سرپایی زنی با دست بخشش فرصت است
دولت بیدار در دامان سایل خفته است
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با دست بخشش دیگری را یاری کنی، فرصت و شانس خوبی در درون خودت قرار دارد. کارهای نیک و مهربانیات میتواند به تو ثمر بدهد، به ویژه زمانی که دیگران غافلاند.
شاهد مست خیالش ز اول شب تا سحر
همچو بوی غنچه ام در خلوت دل خفته است
هوش مصنوعی: عشقی که در دل دارم، از آغاز شب تا بامداد مانند عطری ملایم و خوشبو در دل من خوابیده است.
سیر عالم می کند از فیض بیداری دلش
پای سعی هر که در دامن منزل خفته است
هوش مصنوعی: عقیده این است که شخصی که در عالم بیداری و تلاش قرار دارد، میتواند از نعمتها و برکات زندگی بهرهمند شود، اما کسانی که در غفلت و بیتوجهی هستند، از این فیضها محروم میمانند.
نیست غیر از سحرکاری چشم خواب آلود را
کشته جویا خلق عالم را و قاتل خفته است
هوش مصنوعی: جز هنر سحرآمیز چشم خوابآلود، چیز دیگری نیست که جانباختگان را بگردد، در حالی که قاتل در خواب است.

جویای تبریزی