گنجور

شمارهٔ ۲۷۵

رهزن دین و دلم آن نرگس جادو بس است
تیر روی ترکش مژگان نگاه او بس است
چشم من بر ما ضعیفان ناز آن ابرو بس است
با کمان سختی به قدر قوت بازو بس است
دل شود بیتاب تر از مهربانیهای یار
برق خرمن سوز طاقت روی گرم او بس است
می کند تسخیر عالم تیغ بی زنهار عجز
‏ از خم بازو مرا شمشیر چون ابرو بس است
یافتن بتوان به فکر آن معنی باریک را
عینک ارباب دید آیینهٔ زانو بس است
نفرت محراب از این مردم نخواهد حجتی
اینکه دزدیده ست از اهل ریا پهلو بس است
می توان داد سخن سنجی ز فیض فکر داد
طوطی نطق ترا آیینهٔ زانو بس است
گو نباشد با گل و سوسن زبان وصف یار
سرو باغ انگشت حیرت بر لب هر جو بس است
ما زلطف یار زین پس با عتابش ساختیم
شمع خلوتخانهٔ دل گرمی آن خو بس است
دست گیری اهل همت را نباشد جز کرم
مرد را حرز جوادی قوت بازو بس است
چون بر انگیزد جمالش لشکر خط را زجای
بهر تسخیر تو جویا تیغ آن ابرو بس است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رهزن دین و دلم آن نرگس جادو بس است
تیر روی ترکش مژگان نگاه او بس است
هوش مصنوعی: چشم‌های فریبنده و جذاب او به تنهایی می‌تواند قلب و ایمانم را به خطر اندازد؛ همین که نگاهی به من می‌اندازد، کافی است تا تمام دنیا را در من دگرگون کند.
چشم من بر ما ضعیفان ناز آن ابرو بس است
با کمان سختی به قدر قوت بازو بس است
هوش مصنوعی: چشمان من به زیبایی ابروی آن معشوق بسنده کرده است و برای من دیگر نیازی به قدرت کمان و سختی آن نیست.
دل شود بیتاب تر از مهربانیهای یار
برق خرمن سوز طاقت روی گرم او بس است
هوش مصنوعی: دل بیشتر دلتنگ و بی‌تاب می‌شود، به خاطر محبت‌های یار. گرمای حضور او به تنهایی کافی است و باعث می‌شود انسان تحملش سخت‌تر شود.
می کند تسخیر عالم تیغ بی زنهار عجز
‏ از خم بازو مرا شمشیر چون ابرو بس است
هوش مصنوعی: تیغی که هیچ مانعی ندارد، قادر است دنیا را تحت تسلط درآورد، اما برای من، شمشیری که به اندازه یک ابرو باشد، کافی است.
یافتن بتوان به فکر آن معنی باریک را
عینک ارباب دید آیینهٔ زانو بس است
هوش مصنوعی: در اینجا به اهمیت دقت و توجه به جزئیات اشاره شده است. فرد می‌تواند با استفاده از تفکر و آنالیز عمیق، به درک بالایی از مفاهیم پیچیده دست یابد. همچنین، نشان می‌دهد که گاهی با داشتن ابزار مناسب، مانند یک عینک یا آینه، می‌توان به نتایج روشنی دست پیدا کرد. به این معنا که گاهی یک وسیله ساده نیز می‌تواند بینش و فهم بهتری را فراهم کند.
نفرت محراب از این مردم نخواهد حجتی
اینکه دزدیده ست از اهل ریا پهلو بس است
هوش مصنوعی: محراب، که نماد عبادت و راز و نیاز است، از آدمیان نفرت دارد و این نفرت نمی‌تواند توجیهی برای خود داشته باشد. کسی که از اهل ریا و تزویر است، بی‌دلیل به جذب مردم می‌پردازد و این موضوع کافی است تا از او دوری کنیم.
می توان داد سخن سنجی ز فیض فکر داد
طوطی نطق ترا آیینهٔ زانو بس است
هوش مصنوعی: می‌توان با توجه به فکر و اندیشه، سخن را به درستی سنجید. برای بیان کلام خود به زیبا‌ترین شکل، یک طوطی که با سخن‌وری‌اش شناخته می‌شود، به‌سان آینه‌ای است که فقط به اندازه‌ی زانو کافی است.
گو نباشد با گل و سوسن زبان وصف یار
سرو باغ انگشت حیرت بر لب هر جو بس است
هوش مصنوعی: اگرچه با گل و سوسن نمی‌توان معشوق را توصیف کرد، اما زیبایی یار به قدری حیرت‌انگیز است که هر کسی را به تعجب وا می‌دارد.
ما زلطف یار زین پس با عتابش ساختیم
شمع خلوتخانهٔ دل گرمی آن خو بس است
هوش مصنوعی: ما از محبت یار، دیگر با سرزنش‌های او کنار آمده‌ایم. گرمای شمعی که در دل ماست، برای ما کافی است.
دست گیری اهل همت را نباشد جز کرم
مرد را حرز جوادی قوت بازو بس است
هوش مصنوعی: کمک به اهل تلاش و کوشش تنها از روی لطف و مهربانی انسان‌های بزرگ ممکن است. برای رسیدن به موفقیت، داشتن نیروی بازو و توانایی‌های فردی کافی است.
چون بر انگیزد جمالش لشکر خط را زجای
بهر تسخیر تو جویا تیغ آن ابرو بس است
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی او بیدار شود، سپاه خط و خطاطی به حرکت درمی‌آید تا برای تسخیر تو آماده شود. فقط یک تیرکمان از ابرویش برای این کار کافی است.