شمارهٔ ۲۷۱
پیوسته ذوق باده چو خون در دل من است
گویی ز صاف و درد می آب و گل من است
از تخم عشق یار که در سینه کاشتم
برداشتن دل از دو جهان حاصل من است
افتادگی است مقصد صحرا نورد عشق
واماندگی به راه طلب منزل من است
از میل خاطری که به آن دلربا مراست
دانسته ام که خاطر او مایل من است
محراب بندگی است شهیدان عشق را
این تیغ کج که در کمر قاتل من است
بیتابی ام چو گرد زمین را به یاد داد
این طور بال و پر زدن بسمل من است
عاشق که با خود است به غربت فتاده است
از خود به هر طرف که روم منزل من است
دریا به خاک ره نفشاند گهر به مفت
این اختراع دیدهٔ دریا دل من است
آن قطره خون سوخته کز کبریای عشق
قلزم خروش آمده جویا، دل من است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیوسته ذوق باده چو خون در دل من است
گویی ز صاف و درد می آب و گل من است
هوش مصنوعی: همواره لذت نوشیدنی در عمق وجودم حس میشود، بهطوری که گویی این شادی از شفافیت و زخمخوردگی من نشأت میگیرد.
از تخم عشق یار که در سینه کاشتم
برداشتن دل از دو جهان حاصل من است
هوش مصنوعی: من از عشق محبوبی که در دل خود کاشتهام، بهدست آوردهام که دلخواستهام از این دو جهان بگذرد و به او بپیوندد.
افتادگی است مقصد صحرا نورد عشق
واماندگی به راه طلب منزل من است
هوش مصنوعی: مقصود از سفر در عشق، تواضع و فروتنی است و در مسیر طلب، نرسیدن و از پا افتادن، خانه و مقصد من شده است.
از میل خاطری که به آن دلربا مراست
دانسته ام که خاطر او مایل من است
هوش مصنوعی: از اشتیاقی که به آن جذابیت دارم، فهمیدهام که او هم به من علاقهمند است.
محراب بندگی است شهیدان عشق را
این تیغ کج که در کمر قاتل من است
هوش مصنوعی: محراب عبادت و پرستش، جایی است که عاشقان واقعی در آن به جانبازی میپردازند. این تیغ منحرف، که در کمر قاتل من قرار دارد، نماد ظلم و ستمی است که بر من روا داشته شده است.
بیتابی ام چو گرد زمین را به یاد داد
این طور بال و پر زدن بسمل من است
هوش مصنوعی: دلتنگی من مانند گردشی است که زمین به دور خود دارد، زیرا این حالت بیتابی من نشانهی زخمخورده بودنم است.
عاشق که با خود است به غربت فتاده است
از خود به هر طرف که روم منزل من است
هوش مصنوعی: عاشقی که از خود جدا شده است، در تنهایی و غربت به سر میبرد. هر جا که بروم، حس میکنم که خانهام همان جاست، چون همیشه با خودم هستم.
دریا به خاک ره نفشاند گهر به مفت
این اختراع دیدهٔ دریا دل من است
هوش مصنوعی: دریا ارزش خود را به خاطر بیفایده بودن جواهراتش از دست نمیدهد. این ابداعی که من دارم، چشمی است که احساسات عمیق و دریایی من را نشان میدهد.
آن قطره خون سوخته کز کبریای عشق
قلزم خروش آمده جویا، دل من است
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن حالتی عمیق و احساساتی است. قطرهای از خون سوخته که به خاطر عشق و عظمت آن به وجود آمده، سمبلی از دل و احساسات عمیق من است. این قطره نشانهای از شور و شوق و درد درونی است که در اثر عشق در وجودم جاری شده است.

جویای تبریزی