گنجور

شمارهٔ ۲۷۰

تنها نه قلب دل نگه او شکسته است
بازار خوش نگاهی آهو شکسته است
در باغ بهر مشق ستم هر بنفشه ای
پیش خط سیاه تو زانو شکسته است
از بس سیاه مستی نازش زخود ربود
آن چشم را زبان سخنگو شکسته است
امروز محتسب نه به می متهم شده است
این کاسه بارها به سر او شکسته است
چون دیدنش توان که زهر تاب آن کمر
در دیدهٔ نظارگیان مو شکسته است
قلب هزار دل شکند با اشاره ای
طرف کلاه ناز بر ابرو شکسته است
امروز باز تا چه شنیدی، چه دیده ای؟
جویا چه شد که رنگ تو بر رو شکسته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنها نه قلب دل نگه او شکسته است
بازار خوش نگاهی آهو شکسته است
هوش مصنوعی: فقط قلب من نیست که از دست او شکسته شده، بلکه قلب همه عاشقانِ زیبایی و نگاه دل‌ربا نیز درهم شکسته است.
در باغ بهر مشق ستم هر بنفشه ای
پیش خط سیاه تو زانو شکسته است
هوش مصنوعی: در باغ، هر بنفشه‌ای به خاطر ستمی که می‌بیند، در برابر خط سیاه تو خم شده و زانو زده است.
از بس سیاه مستی نازش زخود ربود
آن چشم را زبان سخنگو شکسته است
هوش مصنوعی: به خاطر شدت زیبایی و جذابیت او، چشمانش به شدت مست شده و قدرت بیان را از دست داده است.
امروز محتسب نه به می متهم شده است
این کاسه بارها به سر او شکسته است
هوش مصنوعی: امروز بازپرس به خاطر نوشیدنی مورد سرزنش قرار نگرفته، چرا که بارها مشکلات و دردسرها گریبان او را گرفته و به او آسیب رسانده است.
چون دیدنش توان که زهر تاب آن کمر
در دیدهٔ نظارگیان مو شکسته است
هوش مصنوعی: وقتی او را می‌بینی، به خاطر زیبایی‌اش، دلیری و قدرت تو از کار می‌افتد و زهر زیبایی‌اش بر افرادی که او را تماشا می‌کنند تأثیر می‌گذارد.
قلب هزار دل شکند با اشاره ای
طرف کلاه ناز بر ابرو شکسته است
هوش مصنوعی: دل هزاران نفر با یک اشاره می‌شکند، چون آن کس که با کلاهی زیبا، ابرویی دلربا دارد.
امروز باز تا چه شنیدی، چه دیده ای؟
جویا چه شد که رنگ تو بر رو شکسته است
هوش مصنوعی: امروز دوباره بگو ببینم چه چیزهایی شنیدی و چه چیزهایی دیدی؟ بگو ببینم چه اتفاقی افتاده که تغییر رنگ چهره‌ات را نشان می‌دهد.