شمارهٔ ۲۶۷
زان لب که نوشداروی جانهای خسته است
یک بوسه مومیایی این دلشکسته است
تا جلوه ای ز صحن چمن رخت بسته است
چشمی است داغ لاله که در خون نشسته است
شادی در این زمانه نباشد جدا زغم
هر غنچه ای که می شکفد دلشکسته است
از سیر چارباغ چه طرف بست
آن را که غم به سینه مربع نشسته است
رفت از فراق سرو تو موزونی ام زطبع
از خاطرم غزال غزل بی تو جسته است
با آنکه از صفای بناگوشت آگه است
چندین گهر برای چه بر خویش بسته است
کی عقدهٔ دلم بگشاید ز سیر باغ
دستی است گل که حسن تو برچوب بسته است
هرگز نگاه لطف، ز جویا مگیر باز
پیرو خمیده قد و نزار است و خسته است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان لب که نوشداروی جانهای خسته است
یک بوسه مومیایی این دلشکسته است
هوش مصنوعی: از لبانی که همچون نوشدارویی برای جانهای خسته عمل میکند، یک بوسه مثل مومیایی کردن این دل شکسته است.
تا جلوه ای ز صحن چمن رخت بسته است
چشمی است داغ لاله که در خون نشسته است
هوش مصنوعی: هر زمان که زیبایی و شکوه چمنزار را میبینم، چشمی به شوق و غم دیدهام که مانند لالهای در خون غوطهور است.
شادی در این زمانه نباشد جدا زغم
هر غنچه ای که می شکفد دلشکسته است
هوش مصنوعی: در این روزگار، هیچ شادیای از غم جدا نیست و هر گلی که میروید، در دلش اندوهی نهفته دارد.
از سیر چارباغ چه طرف بست
آن را که غم به سینه مربع نشسته است
هوش مصنوعی: از زیبایی باغ چها باغ چه نتیجهای گرفته شده است، در حالی که غم در دل مثل یک مربع نشسته و فضا را گرفته است.
رفت از فراق سرو تو موزونی ام زطبع
از خاطرم غزال غزل بی تو جسته است
هوش مصنوعی: از دوری تو، توازن و آرامشم از بین رفته و غزالی که به یاد تو در ذهنم میچرخید، دیگر وجود ندارد.
با آنکه از صفای بناگوشت آگه است
چندین گهر برای چه بر خویش بسته است
هوش مصنوعی: با اینکه او از زیبایی و پاکی دلش باخبر است، چرا این همه زینت و جواهر بر خود بسته است؟
کی عقدهٔ دلم بگشاید ز سیر باغ
دستی است گل که حسن تو برچوب بسته است
هوش مصنوعی: دل من درکلفتگی دارد و انتظار گشوده شدن این غم را میکشد. این احساس به خاطر زیبایی توست که مانند گلی در باغ، به چوبی بسته شده است و امید به آزادیاش به دل من آرامش نمیدهد.
هرگز نگاه لطف، ز جویا مگیر باز
پیرو خمیده قد و نزار است و خسته است
هوش مصنوعی: هرگز از کسی که به دنبال محبت و توجه توست، روی گردان نشو، چرا که او در حالت ضعف و خستگی به سر میبرد و نیازمند محبت توست.

جویای تبریزی